کاروانه
/kArvAne/
لغت نامه دهخدا
کاروانه. [ کارْ / رِ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سردرود، بخش رزن شهرستان همدان ، در 18هزارگزی شمال قصبه رزن ، واقع در 30هزارگزی گونلو. کوهستانی و سردسیر و دارای 240 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین می شود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کاروانه. [ کارْ / رِ ن َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان همت آباد شهرستان بروجرد، واقع در 8هزارگزی خاور بروجرد و 3هزارگزی جنوب شوسه. جلگه و معتدل و دارای 214 تن سکنه است. آب آن از رودخانه است. محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
ون ( خودرو )
کاروانه یا ون ( به انگلیسی: Van ) یا کامیونت به گونه ای از خودروها اطلاق می شود که برای ترابری اسباب و لوازم حجیم و سنگین یا گروهی چند نفره از انسان ها استفاده می شود
کاروانه یا ون ( به انگلیسی: Van ) یا کامیونت به گونه ای از خودروها اطلاق می شود که برای ترابری اسباب و لوازم حجیم و سنگین یا گروهی چند نفره از انسان ها استفاده می شود
کاروانه دهستانی در بروجرد بهترین دهستان دنیا با مردمی خوب