کاروان زنی

لغت نامه دهخدا

کاروان زنی. [ کارْ / رِ زَ ] ( حامص مرکب ) عمل کاروان زن. لخت کردن کاروانیان : و او را با خودبدزدی و کاروان زنی بردی. ( از بختیارنامه چ وحید ).

فرهنگ فارسی

حمله بکاروان و غارت پول و اثاث. کار وانیان : [ و او را با خود بدزدی و کاروان زنی بردن ] . ( بختیار نامه )
لخت کردن کاروانیان

پیشنهاد کاربران

بپرس