کاروان زن. [ کارْ / رِ زَ ] ( نف مرکب ) دزدی که کاروان میزند. کسی که کاروان را لخت میکند : کرشمه کردنی بر دل عنان زن خمارآلوده چشمی کاروان زن.
نظامی.
ازین مشتی خیال کاروان زن عنان بستان ، علم بر آسمان زن.
نظامی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) دزدی که بکاروان حمله میکند و پول و اثاث. کاروانیان را بغارت میبرد : [ گر شمه کردنی بر دل عنانی زن خمار آلوده چشمی کاروان زن ] . ( نظامی ) دزدی که کاروان می زند
فرهنگ عمید
۱. دزدی که به کاروان حمله کرده و اموال کاروانیان را غارت می کند. ۲. [مجاز] دلربا.