کارنامه خوان

لغت نامه دهخدا

کارنامه خوان. [ م َ / م ِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) شاهنامه خوان. داستانسرا. || صفت کاراسی. رجوع به کاراسی شود :
قمری ز تو فارسی زبان گشت
کاراسی کارنامه خوان گشت.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

شاهنامه خوان داستانسرا، ( صفت ) کسی که کتابهای سر گذشت بزرگان را برای دیگران بخواند شاهنامه خوان : [ قمری ز تو فارسی زبان گشت کار اسی کار نامه خوان گشت ] . ( تحفه العراقین )

پیشنهاد کاربران

بپرس