کارشکنی
/kArSekani/
مترادف کارشکنی: اخلال، اخلالگری، اشکال تراشی، جلوگیری، ممانعت
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
سابوتاژ.
اخلال، اخلالگری، اشکال تراشی، جلوگیری، ممانعت، اختلال
گراته
اخلال