کارشناسی

/kArSenAsi/

معنی انگلیسی:
baccalaureate, expertise

لغت نامه دهخدا

کارشناسی. [ ش ِ ] ( حامص مرکب ) معرفت و شناسائی کار. ( ناظم الاطباء ). خبرگی. خبرویت.

فرهنگ فارسی

شناسایی کار معرفت امور خبرگی . توضیح این اصطلاح را فرهنگستان بجای [ خبرویت ] متداول در دادگستری پذیرفته است .

فرهنگ معین

( ~ . ) ۱ - (حامص . ) شناسایی کار، خبرگی . ۲ - (اِ. ) دورة تحصیلات چهارسالة دانشگاهی .

فرهنگ عمید

۱. آشنایی و آگاهی به کارها و امور.
۲. بررسی موضوع یا امری به وسیلۀ کارشناسان: این موضوع باید کارشناسی شود.
۳. (اسم ) دورۀ تحصیلات چهارسالۀ دانشگاهی، لیسانس.

پیشنهاد کاربران

من کارشناسی در دانشگاه جناح گذرانده ام
دارای مدرک دانشگاهی لیسانس

بپرس