کارزین

لغت نامه دهخدا

کارزین. ( اِخ ) شهری است به فارس. ( انساب سمعانی ورق 470 ب ) ( معجم البلدان ). یاقوت این کلمه رابه فتح راء و کسر زاء آورده است. شهری وسط است و گرمسیر و در آنجا درختان خرما بسیار، آبش از رود زکان است و قلعه محکمی دارد. ( از نزهة القلوب چ لیسترانج ، المقالة الثالثه ص 118 ). و نیز رجوع به ص 119 و 134 و 186 و 217 از همین کتاب شود. کارزین شهرکی نیکو بوده است و از بسیاری ظلم خراب شده است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 135 ). و نیز رجوع به ص 140 و 159 از همین کتاب شود. نام شهرکی است از بلاد فارس که در طرف اصطخر اتفاق افتاده است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). شهر کارزین کرسی نشین کوادخره یا قبادخره در پارس بوده است. ( از یشتها ج 2 ص 311 تفسیر استاد پورداود ). صاحب وصاف بیت ذیل را... در ج 4 ص 446 آورده :
گر کارزین نگردد جویم بفال خوب
معبر که گشت چهره آمال همچو قیر.
کارزین و جویم و فال و قیر همه اسامی بلوکاتی است در فارس ومعبر نام قدیم قسمت جنوبی سواحل شرقی شبه جزیره هندوستان بوده که در نقشه های امروزه بنام سواحل «کرماندل » معروف است. ( شدالازار جنید شیرازی چ محمد قزوینی و عباس اقبال ، حاشیه ص 100 ). صاحب قاموس که مسقط الرأس او بتصریح خود او قریه کارزین بوده [ «و کارزین بَلدٌ بفارس و به وُلدت ُ - قاموس » ] آرد: کارزین... بکلی متصل ببلوک اَبزَر است. ( ایضاً شدالازار حاشیه ص 215 ). کارزین بلوک معروفی است در فارس و قصبه آن بلوک نیز که بهمین اسم موسوم است مسقط الرأس فیروز آبادی صاحب قاموس است بتصریح خود او در ماده «ک ر ز». ( ایضاً شدالازار حاشیه ص 448 ).

کارزین. ( اِخ ) ( رودخانه ٔ... ) آبش شیرین مایل بشوری است آب رودخانه شور جهرم و آب رودخانه خضر و آب رودخانه صیمکان بهم پیوسته چون تنگ کارزین بگذرد آن را رودخانه کارزین گویند و رجوع به کارزین شود.

کارزین. ( اِخ ) ( قلعه ٔ... ) قلعه کارزین قلعه ای است نه چنان محکم که این دیگر قلاع و گرمسیر سخت است و بر کنار رود ثکان نهاده است و آب دزدی کرده اند که آب قلعه از آنجاست. ( فارسنامه ابن البلخی ص 159 ). بکارزین قلعه ای محکم است و آب دزدکی کرده اند که از رود ثکان آب بقلعه میبرند و هرم و کاریان ازین اعمال است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 135 ). و رجوع به کارزین شود.

فرهنگ فارسی

رودخانه کارزین . آب رودخانه شور جهرم و آب رودخانه خضر و آب رودخانه صیمکان بهم پیوندند و رودی تشکیل دهند که چون از تنگ کارزین بگذرد آنرا رودخانه کارزین گویند .
قلعه ای است نه چندان محکم

دانشنامه عمومی

کارزین شهری است از توابع استان فارس در جنوب ایران. این شهر در بخش مرکزی شهرستان قیروکارزین قرار گرفته است. [ ۱]
از جمله مشاهیر این خطه از ایران می توان به شیخ ابوطاهر مجدالدین محمد بن یعقوب ، عالم لغوی، ادیب، مفسر، قاضی و فقیه شافعی اشاره کرد که در این شهر به دنیا آمد. [ ۲]
یکی از آثار تاریخی کارزین که مربوط به دوره عمربن عبدالعزیز هست، مسجد جامع تاریخی کارزین می باشد. [ ۳]
عکس کارزین
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس