کاردیا

لغت نامه دهخدا

کاردیا. ( اِخ ) نام شهری در بیزانس که بحریه ایران در زمان داریوش بزرگ بقول هرودت بجز آن سایر شهرها را گرفته و خراب کرد. ( ایران باستان ،چ 1 ص 656 ).

فرهنگ عمید

منفذی در ناحیۀ بالایی معده که به مری متصل می شود، فم المعده.

پیشنهاد کاربران

کوم و کومیک در پارسی میانه به چم معده/اشکُم/شکم بوده است که اکنون به ریخت کُم در گویشهای ایرانی کاربردی ست؛
با بهره گیری از این واژه، من نوواژه های [کَپکوم، سرکوم و دَرکوم"] را به جای واژه های [کاردیا، فوندوس معده و پیلور] پیشنهاد می کنم.
...
[مشاهده متن کامل]

::
کپکوم: کَپ=دهان - کوم=معده - کپکوم=دهانه معده یا فم المعده یا کاردیا
[کَپ در پارسی دری و برخی گویشهای کنونی ایرانی به چم دهان است]
-
سرکوم: سر=بالا - کوم=معده - سرکوم= بالای معده یا فوندوس معده
-
درکوم: در= در، درب - کوم= معده - درکوم= درِ معده یا باب المعده یا پیلور

دریچه یا ماهیچه انتهای مری
کاردیا به معنی وابسته به دل هم هست .