کاردانک
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
کاردانک: کارتنکیاتارتنک که همان عنکبوت تازیست وبانگلیسی اسپایدر.
درگویش برخی مردمان ری به عنکبوت کاردانک گفته شودشایدازبرای اینکه دربافتن خانه اش وساختن آن که بشکلی هندسیست کاردانست ونیزکاردانست وشکیبا درشکَردن ودرگرفتن شکارگرچه بزرگترازخویش را!
درگویش برخی مردمان ری به عنکبوت کاردانک گفته شودشایدازبرای اینکه دربافتن خانه اش وساختن آن که بشکلی هندسیست کاردانست ونیزکاردانست وشکیبا درشکَردن ودرگرفتن شکارگرچه بزرگترازخویش را!