کارد

/kArd/

مترادف کارد: چاقو، خنجر، دشنه، ساطور، قداره، قمه، نشتر، نیشتر

معنی انگلیسی:
carver, hack, knife, (large) knife

لغت نامه دهخدا

کارد. ( اِ ) آلت برنده ای از آهن که دارای تیغه و دسته است. ( ناظم الاطباء ). سِکّین. ( ترجمان القرآن ) ( دهار ) ( منتهی الارب ). مِخذَعَه. خیفَه. مِقَذّ. شَلط، شَلطاء. شِلقاء. نَصل. طلش مقلوب شَلط. ( منتهی الارب ). سَخَّین. شَفَره. آلتی با تیغه آهنین و دسته چوبین و غیره برای بریدن چیزها چون میوه و چیزها چون میوه و گوشت و غیره.آلتی برای بریدن که بسوی دسته خم نشود بدانسان که چاقو خم شود و تیغه نیز کجی ندارد چنانکه شمشیر دارد.چاقوی بزرگ :
تا سمو سر برآورید از دشت
گشت زنگارگون همه لب کشت
هر یکی کاردی ز جان ( خان ؟ ) برداشت
تا برند از سمو طعامک چاشت.
رودکی.
تو ندانی که مرا کارد گذشته است ز گوشت
تو ندانی که مرا کار رسیده است بجان.
فرخی.
یا زندم یا کندم ریش پاک
یا دهدم کارد یکی بر کلال.
حکاک.
ای تن ار تو کارد باشی گوشت [ تو ] فربه بری
چون شوی چون داسگاله خود نبرّی جز پیاز.
ابوالقاسم مهرانی.
شبی هموثاقی از آن وی به آهنگ وی که بر او عاشق بودی بنزد وی آمد، وی کارد بزد آن غلام کشته گشت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 382 ).
این کارد نه از بهر ستمکاری کردند
انگور نه از بهر نبیذ است بچرخشت.
ناصرخسرو.
زو بوسه نیابی اگراو را نزنی کارد
هر چند که با کارد بوی ، او تن تنها.
ناصرخسرو.
لیکن رود این مرا همانا
کاشتر نکشم بکارد چوبین.
ناصرخسرو.
نبینی که چون کارد بر سر بود
قلم را زبانش روانتر بود.
سعدی ( بوستان ).
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید.
سعدی ( گلستان ).
|| طلع. طَلح. وَلیع. ضَب . اِغریض. ( مهذب الاسماء ). کافور. ( قاموس ). کاناز. و آن چیزی است که از خرمابن برآید مانند دو نعل بر هم نهاده و آن شکوفه نخستین خرماست و پوست آن را کفری و چیز درونی آن را اغریض نامند. صاحب مهذب الاسماء در معنی ضب گوید: و شکوفه کاز [ یعنی که از ] کارد بیرون آید. و در معنی طلح نیز گوید: الطلح و الطلع کارد ( در هر دونسخه خطی معتبر در هر دو جا کارد آمده است و در نسخه سوم که کمی مغلوط است در معنی ضب کاردو آورده و در معنی طلح کارد و ظاهراً کارد به این معنی همان کاناز است ).
- کارد به حلق مالیدن ؛ کنایه از ذبح کردن و گلو بریدن. ( آنندراج ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

چاقوی بزرگ دسته دارکه تیغه آن توی دسته خم نمیشود
( اسم ) آلتی مرکب از تیغ. آهنین یا فولادین که دارای دسته ای چوبین یا فلزی است و برای بریدن چیزها مانند میوه گوشت و غیره بکار رود : [ هر زنی را از ایشان ترنجی داد و کاردی ] . ( ترجمه. تفسیر طبری ) یا کارد جراحی . ۱ - کاردی که بهنگام عمل جراحی بکار برند . ۲ - نیشتر نشتر یا کارد قصابی . کاردی بزرگ که قصابان بکار برند ساتور . یا کارد قلم . قلمتراش . یا کارد گوشت کوب . کارد و چنگال . ۱ - کارد همراه چنگال ۲- ( بطور اطلاق ) لوازم سفره از کارد چنگال قاشق . یا کارد باستخوان آمدن ( رسیدن ) . بستوه آمدن بلب رسیدن : [ کار ستمت بجان رسیده است وین کارد باستخوان رسیده است ] . ( اخسییکتی ) یا کارد بحلق مالیدن . سر بریدن گلو بریدن ذبح کردن . یا کارد بر سر بردن . بریدن سر . یا کارد بر سر قلم بردن . تراشیدن آن : [ قلم سر سلطان چو نیکو نهفت که تا کارد بر سر نبردش نگفت ] . ( بوستان ) یا کارد برکشیدن . بر کشیدن کارد بیون آوردن آن از غلاف سل . یا کارد در پا افکندن ( انداختن ) . سخت و دشوار گردانیدن کار . یا کاردش میزدی خونش ( در ) نمیامد . ( بتعبیر مثلی ) بسیار عصبانی بود : [ شوهرش با تبسم تلخی که روی لبانش خشکیده بود بی آنکه حرفی بزند عکس را گرفت کاردش میزدی خونش در نمیامد . ( شام ۳۹۷ ) یا ( مثل ) کارد و پنیر بودن . سخت دشمن یکدیگر شدن .
آلت برنده از آهن که دارای تیغه و دسته است

فرهنگ معین

[ په . ] (اِ. ) ابزاری مرکب از یک لبة تیز و یک دسته که برای بریدن به کار رود، چاقو. ،~به استخوان کسی رسیدن کنایه از: وضع بسیار سختی داشتن . ، مثل ~ُ پنیر بودن کنایه از: سخت مخالف و دشمن یکدیگر بودن .

فرهنگ عمید

وسیله ای دارای دسته و تیغه برای بریدن.

دانشنامه عمومی

کارد (گروه موسیقی). کارد ( کره ای:  카드؛ به صورت K. A. R. D یا KARD ) یک گروه کره ای است که توسط دی اس پی مدیا تشکیل شده است. این گروه از چهار عضو تشکیل شده است. کارد به طور رسمی در ۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۷ با آلبوم توسعه یافتهٔ خود به نام هولا هولا شروع به کار کردند. [ ۱]
• جی سف ( 제이셉 )
بی ام ( 비엠 )
سومین ( 소민 )
• جیوو ( 지우 )
عکس کارد (گروه موسیقی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

چاقو

مترادف ها

gully (اسم)
مجرا، ابکند، کاریز، زه کشی، ساطور، اب گذر، دره کوچک، راه آب، کارد

knife (اسم)
شمشیر، تیغه، کارد، نیشتر، چاقو، گزلیک

stiletto (اسم)
دشنه، کارد

فارسی به عربی

سکین , مجری

پیشنهاد کاربران

پیشنهادِ نوواژهٔ یا برابرنهادهٔ فارسی برای بخش های مختلفِ یک چاقو و گونه های مختلفِ چاقوها و برش افزارهای دیگر در زبانِ انگلیسی:
بخش های گوناگونِ یک چاقو:
‏🔹 #blade
🔹 #تیغه
‏🔸 #flat
...
[مشاهده متن کامل]

‏ or: #blade_cheek
🔸 #شکم
‏🔹 #spine
🔹 #پشتار ( پُشتار )
یا: #سروار ( سَر وار ( همان دیوار است. ) )
( شکل را ببینید. )
‏🔸 #heel
🔸 #پاشنه
‏🔹 #bolster
🔹 #گردن
‏🔸 #edge
🔸 #لبه
یا: #دم
‏🔹 #tip
🔹 #سر
‏🔸 #point
🔸 #نوک
‏🔹 #tang
🔹 #پی تیغ ( pey. tiq )
یا: #دست وار
‏🔸 #butt
‏ or: #pommel
🔹 #تهک ( tah. ak ) ( تَه - َ - ک ( پسوندِ اسم ساز —> بسنجید با: زنبورک، خرک. ) )
یا: #بنک ( bon. ak ) ( بُن - َ - ک )
‏🔹 #shoulder
🔹 #شانه
➖➖➖➖➖➖
گونه های مختلفِ چاقو و برش افزارهای دیگر:
‏🔹 #switchblade_knife
🔹 #چاقوی_ضامن دار
یا: #چاقوی_ساوشتنی
🔺نکته: نکته: برای دیدنِ ساوشتنی بروید به: to switch .
‏🔸 #clasp_knife
🔸 #چاقوی_تاشو
‏🔹 #jack_knife
🔹 #چاقوی_تاشوی_چندکاره
‏🔸 #drawknife
🔸 #رنده ی_دو_دسته
یا: #چاقوی_دو_دسته ( پیش نهنده: حبیب عزیزی )
‏🔹 #parang_knife
‏ or: #golok_knife
🔹 #قمه ی_مالزیایی
یا: #کتاره ی_مالزیایی
‏🔸 #panga_knife
🔸 #قمه ی _آفریقایی
‏🔹 #bolo_knife
🔹 #کتاره ی_فیلیپینی
‏🔸 #latin_knife
🔸 #کتاره ی_لاتینی
یا: #قمه ی_لاتینی
‏🔹 #jambiya جنبیّه
🔹 #خنجر _یمنی
یا: #دشنه_یمنی
‏🔸 #tapanga_knife قمه ای که در پادشاهیِ کهنِ نوبیا در جنوبِ مصر سرچشمه می گیرد.
🔸 #کتاره ی_نوبیایی
‏🔹 #cane_knife چاقویی بلند برای بریدنِ نی یا نیشکر
🔹 #نی کارد ( ney. k�rd )
‏🔸� #paring_knife
🔸� #چاقوی_میوه خوری
یا: #میوه کارد
‏🔹� #birds_beak_paring_knife
🔹� #چاقوی_میوه خوری_نوک خم ( نوک خَم )
� یا:�� #میوه کارد_نوک خم

‏🔸� #spear_point_paring_knife
🔸� #چاقوی_نوک پیکانی
� یا:�� #چاقوی_میوه خوری_نوک پیکانی
‏🔹� #chef_knife
‏ or: #cook_knife
🔹� #چاقوی_سرآشپز
یا: #کلان کارد
یا: #مه کارد ( مِه به معنای �بزرگ� است. )
یا: #شاه کارد ( شاه به معنای بزرگ است. ) ( پیش نهنده: اشکانِ شکرچی )
یا: #شه کارد ( �شَه� همان �شاه� است. )
‏🔸� #meat_carving_knife
‏or:� #carving_knife
🔸� #چاقوی_گوشت بر
‏🔹� #fillet_knife
🔹� #چاقوی_راسته بر
� یا:�� #چاقوی_لب باریک
‏🔸� #boning_knife
🔸� #چاقوی_استخوان زدا
� یا:�� #چاقوی_استخوان پیرا
� یا:�� #چاقوی_استخوان پاک
یا: #چاقوی_تکه بردار ( پیش نهنده: حبیب عزیزی )
‏🔹� #bread_knife
🔹� #چاقوی_نان بر ( نان بُر )
� یا:�� #چاقوی_دندار ( کوتاه شدهٔ دندانه دار )
� یا:�� #چاقوی_اره ای
یا: #نان کارد
‏🔸� #flank_shoulder_knife
🔸� #چاقوی_گرده بر ( گُرده بُر )
� یا:�� #چاقوی_پهلوبر
‏🔹� #cleaver
‏ or: #chopping_knife
‏ or:� #chinese_chopper
🔹� #ساتور
یا: #فرتیغ ( فَرتیغ ) ( پیش نهنده: حبیب عزیزی )
‏🔸� #santoku_knife
🔸� #ساتورچه
‏🔹� #slicing_knife
🔹� #چاقوی_برش گر
� یا:�� #چاقوی_برش زن
� یا:�� #چاقوی_نازک بر
یا: #برش کارد
‏🔸� #granton_slicer
🔸� #چاقوی چاله دار
� یا:�� #چاقوی گوده دار
‏🔹� #mezzaluna
‏ or: #mincing_knife
🔹� #سبزی خردکن
� با:�� #ریزریزان ( به معنای �بسیارریزکننده� )
� یا:�� #ریزان گر
� یا:�� #خردان گر ( xord. �n. gar )
‏🔸� #butter_knife
🔸� #چاقوی_کره بر ( کره بُر )
یا: #کره کارد
‏🔹� #jam_knife
🔹� #چاقوی_مرباپخش
� یا:�� #چاقوی_پخشا
یا: #پخش کارد
‏🔸� #utility_knife
‏or:� #metal_detectable_safety_knife
🔸� #تیغ_موکت بری
� یا:�� #چاقوی_کشویی
‏🔹 #dinner_knife
‏ or: #salad_knife
‏ or: #table_knife
🔹 #کارد_سفره
یا: #کارد_رومیزی
یا: #میز کارد
یا: #سفره کارد
‏🔸 #peeling_knife
🔸 #چاقوی_لایه بر ( لایه بُر )
یا: #چاقوی_لایه بردار
‏🔹 #serrated_knife
🔹 #چاقوی _اره ای
‏🔸 #tourne_knife نوعی چاقوی آشپزخانه با سرِ خمیده
🔸 #چاقوی_سرخم ( sar. xam )
‏🔸 #chestnut_knife
🔸 #چاقوی_فندق شکن
یا: #کارد_فندق ( کاردِ فندق )
یا: #چاقوی _فندق
‏🔹 #cake_server
‏ or: #pie_server
🔹 #کاردک_کیک
یا: #کاردک_پای
‏🔸 #cake_slicer
🔸 #کارد_کیک بری
‏🔹 #paper_knife
🔹 #چاقوی_کاغذبر
‏🔸 #kitchen_knife
🔸 #چاقوی_آشپزخانه
‏🔹� #tomato_knife
🔹� #چاقوی_گوجه بر
� یا:�� #چاقوی_دندار ( کوتاه شدهٔ دندانه دار )
� یا:�� #چاقوی_اره ای
یا: #گوجه کارد
‏🔸� #decorating_knife
🔸� #چاقوی_زیبابر
� یا:�� #چاقوی _آراستار ( از فعلِ �آراستن� )
‏🔹� #hard_cheese_knife
🔹� #چاقوی_سخت پنیر
� یا:�� #چاقوی_پنیربر ( پنیربُر )
یا: #پنیرکارد
‏🔸� #soft_cheese_knife
🔸� #چاقوی_نرم پنیر
� یا:�� #چاقوی_پنیربر
یا: #پنیرکارد
‏🔹� #oyster_knife
‏or:� #clam_knife
🔹� #چاقوی_صدف بر
� یا:�� #چاقوی_کفه بازکن
یا: #صدف کارد ( پیش نهنده: اشکان شکرچی )
‏🔸� #scimitar_knife
‏ or: #steak_knife
🔸� #چاقوی استیک بر
� یا:�� #چاقوی_گوشتیک بر
یا: #چاقوی_شمشیری
🔺نکته: برای دیدنِ واژهٔ گوشتیک بروید اینجا . )
‏🔹� #puntilla_knife چاقویی است که برای زدنِ نخاع از پشتِ گردن و جایگاه
🔹� #چاقوی_نخاع بری
� یا:�� #چاقوی_آسه زنی
‏🔸� #salmon_knife
🔸� #چاقوی_آزادماهی
� یا:�� #چاقوی_ماهی بر
یا: #ماهی کارد
‏🔹� #utility_knife
‏or:� #pretty_knife
‏or:� #vegetable_knife
🔹� #چاقوی_هرکاره
‏🔸� #cutlet_knife
🔸� #چاقوی_لیک بر ( یا چاقوی شیشلیک بُر )
‏🔹� #butcher_knife
🔹� #چاقوی_قصابی
� یا:�� #چاقوی_دام بری ( دام بُری )
‏🔸� #dagger
🔸� #دشنه
‏🔹� #push_dagger
🔹� #دشنه فشاری
‏🔸� #bowie
🔸� #خنجر
‏🔹� #throwing_knife
🔹� #چاقو پرتابی
یا: #پرتاب کارد
‏🔸� #hunting_knife
🔸� #چاقوشکاری
‏🔹� #dirk
🔹� #کاردشنه ( کارد دشنه )
یا: #دشنه کارد
‏🔸� #survival_knife
🔸� #چاقوی_همپا
� یا:�� #چاقوی_همراه
‏🔹� #karambit_knife
🔹� #چاقو داسی
� یا:�� #چاقوهلالی
‏🔸� #combat_knife
🔸� #رزم_چاقو
یا: #رزم کارد
‏🔹� #woodsman_pal_knife
🔹� #چاقوی_جنگل بان
‏🔸 #billhook_knife کاردِ داسی شکلِ باغبانی
🔸 #کارداس ( کارد داس )
یا: #داس کارد
‏🔹 #devein_knife برای گرفتنِ دل و رودهٔ یا رگ یا طنابِ نخاعیِ میگو
🔹 #چاقوی_روده زدا
یا: #چاقوی_میگو بر ( میگوبُر )
یا: #میگوکارد
‏🔸 #frozen_food_knife
🔸 #چاقوی_یخیده بر
‏🔹 #grapefruit_knife
🔹 #چاقوی_مهنج ( meh. anj )
🔺نکته: برای دیدنِ واژهٔ مِهَنج بروید اینجا .
‏🔸 #lettuce_knife دندانه دار و معمولاً پلاستیکی
🔸 #کاهوکارد
‏🔹 #vegetable_knife
🔹 #چاقوی_سبزیجات
یا: #سبزی کارد
‏🔸 #electric_knife
🔸 #چاقوی_برقی
یا: #چاقو_برقی
‏🔹 #two_sided_saw_knife
🔹 #چاقوی_دو_بر_اره ( do. bar. arre )
♦️
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ پیشین:
‏🔹� #machete
🔹� #قمه
� یا:�� #کتاره ( kat. �re )
‏🔸� #skinner_knife
🔸� #چاقوی _سلاخی
� یا:�� #چاقوی_پوست کنی
‏🔹� #safety_knife
🔹� #چاقوی_بی خطر
یا: #چاقوی_ایمن
‏🔸� #concealed_blade_safety_knife
🔸� #چاقوی_نهان لبه
� یا:�� #چاقوی_نهان تیغ
‏🔹� #auto_retractable_safety_knife
🔹� #چاقوی_خودپسا ( خود پس آ ( از مصدرِ �آمدن� )
‏🔸� #pen_knife
🔸� #چاقوی_قلم تراش
� یا:�� #چاقوی_قلم تیزکن
یا: #تراش کارد ( پیش نهنده: اشکان شکرچی )
➖➖➖➖➖➖
نوواژه هایی برای گونه های مختلفِ تیغه های چاقوها:
‏🔹 #clip_blade
‏ or: #clip_point_blade
🔹 #بران تیغه ( بُرّان تیغه )
یا: #تیغه ی اردکی ( نوکِ این تیغه شبیهِ نوکِ اردک است. )
‏🔸 #spay_point_blade
🔸 #کنج تیغه ( نوکِ این تیغه زاویهٔ تند دارد. )
‏🔹 #spear_point_blade
🔹 #شیب تیغه ( نوکِ تیغه شیبِ ملایم دارد. )
‏🔸 #straight_blade
‏ or: #straight_back_blade
🔸 #راست تیغه
‏🔹 #Persian_blade
‏ or: #upswept_blade
🔹 #تیغه ی _پارسی
یا: #تیغه ی_نوک بالا
‏🔸 #trailing_point_upswept_blade
🔸 #تیغه ی _پارسی_کشیده
یا: #تیغه ی_نوک بالای_کشیده
‏🔹 #false_edge_blade لبهٔ تیغه از کناره های پیرامونِ چاقو آغاز می شود.
‏ or: #swedge_edge_blade
🔹 #تیغه ی_لبه کاذب
یا: #تیغه ی_لبه کنار
یا: #تیغه ی_پیرالبه ( pir�. lab. e )
‏🔸 #recurved_blade
🔸 #تیغه ی_بازخم ( b�z. xam )
‏🔹� #kukri_blade
🔹� #تیغه ی_نپالی
� یا:�� #تیغه ی_کوکری
یا: #نوک پایین
‏🔸 #needle_point_blade
🔸 #تیغه ی_نوک تیز
‏🔹 #frog_spear_point_blade
🔹 #تیغه ی_بریده پیکان
‏🔸 #tanto_blade
🔸 #تیغه ی_سخت بر ( تیغهٔ �تیغِ موکت بُری� از گونه های این تیغه است. )
‏🔹 #scimitar_blade
🔹 #تیغه ی_شمشیری
‏🔸 #sheeps_foot_blade
🔸 #تیغه ی_پاگوسفندی
یا: #تیغه ی_پافندی ( پافندی —> برآمده از برش آمیزیِ دو واژهٔ �پا و گوسفندی� )
‏🔹 #hawksbill_blade
‏ or: #talon_blade
🔹 #تیغه ی_پنجه عقابی
یا: #تیغه ی_نوک کرکسی
‏🔸 #wharncliffe_blade
🔸 #تیغه ی_ شیب دامنه
‏🔹 #gut_hook_blade
🔹 #تیغه ی_سرقلاب ( نوک یا سرِ این نوع تیغه به شکلِ قلّاب برگشته است. )
‏🔸 #muskrat_blade
🔸 #تیغه ی_دهان موشی
یا: #تیغه ی_موشابی
‏🔹 #razor_blade
🔹 #تیغه ی_استره ( اُستَره )
یا: #استره
‏🔸 #cotton_sampler_blade
🔸 #تیغه ی _نمونه برداری
یا: #تیغه ی_نمونه بری ( تیغهٔ نمونه بری )
‏🔹 #pruner_blade
🔹 #تیغه ی_باغبانی
‏🔸 #cuticle_blade چاقوی آن برای برشِ پوستِ مردهٔ پیرامونِ ناخن به کار می رود.
🔸 #تیغه ی_پوسته بر
‏🔹 #coping_blade
🔹 #تیغه ی_قرنیزی ( مانندِ قرنیز نوکِ شیب و راست دارد ( شکل را ببینید. ) )
‏🔸 #nessmuk_blade
🔸 #تیغه ی_نهنگی ( سرِ این تیغه شبیهِ نیم رخِ سرِ نهنگ یا وال است. )
🔺نکته:
در برخی از ترکیب های بالا اگر به جایِ blade واژهٔ knife بگذارید، ترکیبِ به دست آمده بر چاقوی آراسته به آن نوع تیغه دلالت دارد. برای مثال:
‏cuticle blade� تیغهٔ باغبانی
‏cuticle knife� چاقوی باغبانی
🔺نکته:
۱ - در بسیاری از واژه هایِ این فهرست می توان بی آن که به معنا آسیبی وارد آید، واژهٔ کارد را به جای چاقو به کار برد.
۲ - این فهرست کامل نیست. دوستان می توانند از شکل های بالا یا از هر منبعِ دیگری برای گونه های مختلفِ چاقو، و نیز لبه های گوناگونِ تیغه ها، نام نپاری کنند و در یادداشتگاه پیشنهاد دهند. پس از بررسی به متن افزوده خواهد شد.
�������������������� ⏬⏬⏬
‏@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی

در بلوچی کارچ استفاده میشود
واژه کارد
معادل ابجد 225
تعداد حروف 4
تلفظ [kārd]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: kārt]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی kArd
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
ریشه هندواروپایی کارد، skert است و با واژه های انگلیسی share، سنسکریت कृत्त، اوستایی kart، فارسی باستان klyn، فارسی میانه kirrēnītan، فارسی نو کاله، کرت، خوانساری کرت، بلوچی کارد، سورانی کارد، کرمانجی kuř، گیلکی کاله، پشتو skāštel، گرجی kardagi هم ریشه است
در گویش اصفهانی مانند زبان پهلوی، هنوز هم کارت گفته می شود.
در پهلوی ( پارسی میانه ) کارت kārt
چاقو، خنجر، دشنه، ساطور، قداره، قمه، نشتر، نیشتر

کارد ( ظروف آشپزخانه )
کارد کره: چاقوی سرگرد با تیغه ی نه چندان تیز، که برای پخش کردن کره، مربا و سایر چیزها بکار می رود.
کارد استیک: یک چاقوی بزرگ دندانه دار برای بریدن استیک. دسته این چاقو در دست خوب و محکم جا میگیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

کارد غذاخوری: معمولا سر گرد و تیفه ی بلندتری دارد، برای وعده ی اصلی ست.
کارد غذاخوری اروپایی: بزرگتر و سنگین تر از کارد غذاخوری سنتی ست و در موقعیت های رسمی کنار چنگال غذاخوری اروپایی استفاده می شود.
کارد ماهی: در کنار چنگال ماهی برای به نرمی بریدن انواع غذاهای دریایی مناسب است.
کارد پنیر: برای بریدن انواع پنیر طراحی شده و در سر آن زبانه ای دارد که با کمک آن می توان پنیر را برداشت.
کارد دسر: چاقویی کوچکتر با تیغه ی کوچکتر ولی دسته ی بزرگتر، در کنار چنگال دسر مصرف می شود.

کارد میوه ( لوازم آشپزخانه )

بپرس