لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
عنکبوت دهنه
( اسم ) ۱ - عنکبوت . ۲ - تار عنکبوت تنید. عنکبوت نسج عنکبوت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
٢. تنیدۀ عنکبوت، تار عنکبوت.
گویش مازنی
مترادف ها
عنکبوت، خون اشام، کارتنه، کارتنک
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید