فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
کاراکتر (نماد). کاراکتر ( Character ) یک علامت یا نماد ( symbol ) نشانه شناسی یا یک علامت است، معمولاً یک حرف، یک رقم عددی، یک اندیشه نگاشت، یک هیروگلیف، یک نشانه گذاری یا یک علامت چاپی دیگر.
کلمه یونانی باستان χαρακτήρ ( 'charaktīr' ) از فعل χαράσσω ( charassō ) به معنای «تسریع کردن»، [ ۱] از ریشه PIE *g'ʰer - «برش» نیز در ایرلندی gearr و انگلیسی gassh ادامه یافته است، که شاید یک استعاره از همان ریشه یونانی باشد. [ ۲]
کلمه هیروگلیف به شخصیت های پیچیده و اسرارآمیز الفبای مصری اشاره دارد[ ۳] هیروگلیف مصری سیستم نوشتاری رسمی بود که در مصر باستان استفاده می شد. هیروگلیف ها عناصر واژه نگاشت، هجا و الفبایی را با مجموع ۱۰۰۰ کاراکتر مجزا ترکیب کردند. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکلمه یونانی باستان χαρακτήρ ( 'charaktīr' ) از فعل χαράσσω ( charassō ) به معنای «تسریع کردن»، [ ۱] از ریشه PIE *g'ʰer - «برش» نیز در ایرلندی gearr و انگلیسی gassh ادامه یافته است، که شاید یک استعاره از همان ریشه یونانی باشد. [ ۲]
کلمه هیروگلیف به شخصیت های پیچیده و اسرارآمیز الفبای مصری اشاره دارد[ ۳] هیروگلیف مصری سیستم نوشتاری رسمی بود که در مصر باستان استفاده می شد. هیروگلیف ها عناصر واژه نگاشت، هجا و الفبایی را با مجموع ۱۰۰۰ کاراکتر مجزا ترکیب کردند. [ ۴]
wiki: کاراکتر (نماد)
دانشنامه آزاد فارسی
کاراکْتِر (character)
(یا: دخشه) یک حرف، یک عدد، یک علامت نقطه گذاری یا علایم دیگر یا هریک از کدهای کنترلی که با یک واحد (یک بایتی) اطلاعاتی به رایانه شناسانده می شود. هر کاراکتری را الزاماً نمی توان بر روی صفحه نمایش یا کاغذ مشاهده نمود.
(یا: دخشه) یک حرف، یک عدد، یک علامت نقطه گذاری یا علایم دیگر یا هریک از کدهای کنترلی که با یک واحد (یک بایتی) اطلاعاتی به رایانه شناسانده می شود. هر کاراکتری را الزاماً نمی توان بر روی صفحه نمایش یا کاغذ مشاهده نمود.
wikijoo: کاراکتر
پیشنهاد کاربران
سلام درود به دوستان عزیز با کمالات عزیزان سواد من بسیار کم است ممکنه اشتباه کلمه را بنویسم به بزرگی خودتان ببخشید تقدیر تشکر
کاراکتر در زبان انیمیشن و فیلم ها، شخصیت یا شیء بومی یا خیالی است که در داستان حضور دارد. یک کاراکتر معمولاً ویژگی ها، شخصیت و نقش خاصی دارد که توسط نویسنده یا خالق آن تعریف می شود. کاراکترها می توانند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
انسان ها، حیوانات، شیاطین، روبات ها و یا شیوه های دیگری از موجودات باشند. طراحی کاراکتر شامل جزئیات مانند ظاهر، رفتار، احساسات، ویژگی های شخصیتی و موقعیت های مختلف در داستان است که به کمک آن ها داستان پیچیده و جذاب تر می شود.
درود به جناب داداش پور
اگر ممکن است درباره پرسش تان توضیح بیشتری بدهید.
اگر ممکن است درباره پرسش تان توضیح بیشتری بدهید.
ذات انسان میشه گفت اصل نصف این ایا درسته یا غلط ممنونم تشکر از بابت جواب شما خوبان 🌷
سلام درود به دوستان عزیز مهربان از توضیح شما بسیار خوشحالم از تمامی عزیزان جواب مثبت دادید تقدیر تشکر می کنم
یعنی شخصیت مثلا یه کاراکتر سونیکی
( رایانه و فناوری اطلاعات )
مقدمه:
دو کلمه بسیار مشابه در زبان انگلیسی و در علم رایانه grapheme و character می باشند. جالب اینکه واژه character اصلا تعریف مشخص و استانداردی ندارد و همچنین درمورد معنای grapheme کمی اختلاف نظر به چشم می خورد.
... [مشاهده متن کامل]
به یک نقل قول از استاندارد Unicode ( شخصا بررسی نکردم ) grapheme به هر واحد نوشتاری گفته می شود و character ها می توانند از یک یا چند grapheme تشکیل شده باشند، اما از سوی دیگر افراد خبره در این امر و همچنین نویسنده کتاب Unicode Demystified اساسا مقصود از خلق کلمه grapheme را ابهام بالای کلمه character عنوان می کنند که در گذشته با منظورهای متفاوت استفاده شده و دیگر قابل اصلاح نبوده است، و معنای آن را اینگونه توضیح می دهند، ( ( آن چیزی ست که از نگاه کاربر یک character به نظر می رسد ) ) . مثلا ( ( ا ) ) و ( ( آ ) ) هر کدام از دید ما یک character به نظر می رسند، حال آنکه این امکان وجود دارد که ( ( آ ) ) را از ترکیب character ( ( ا ) ) و character ( ( مد ) ) نیز بدست آورد، بدون اینکه کاربر تاثیر متفاوتی از این بابت حس کند.
بنابراین کمی دور در این تعاریف وجود دارد، با این حال، آن چیزی که مشخص است و در بین هر دو تعریف مشترک است این است که ( ( grapheme یک واحد نوشتاری بدون واحدهای سازنده جزیی تر است ) ) .
نتیجه گیری:
character یک مفهوم کلی و غیردقیق در وصف واحدهای نوشتاری ست. بنابراین این ترجمه ها به نظر مناسب می آیند:
نویسه، نقش، نوشت علامت، شکل، نماد
همچنین برای grapheme این ترجمه ها به نظر مناسب می آیند:
نویسک، نقشک، نمادک
پیشنهاد خودم:
نویسه و نویسک
پ. ن. ۱:
بنده کارشناس زبان فارسی نیستم و اساتید بزرگواری که در این سایت کارشناس این امر هستند با توجه به این توضیحات می توانند کلمات بهتری را پیشنهاد بدهند.
پ. ن. ۲:
کلمه glyph نیز کلمه نزدیک دیگری به character است که البته کاملا معنای مستقلی دارد و به حوزه طراحی قلم های کامپیوتری برمی گردد که معنای آن را به همراه توضیحات در https://abadis. ir/entofa/glyph آورده ام.
مقدمه:
دو کلمه بسیار مشابه در زبان انگلیسی و در علم رایانه grapheme و character می باشند. جالب اینکه واژه character اصلا تعریف مشخص و استانداردی ندارد و همچنین درمورد معنای grapheme کمی اختلاف نظر به چشم می خورد.
... [مشاهده متن کامل]
به یک نقل قول از استاندارد Unicode ( شخصا بررسی نکردم ) grapheme به هر واحد نوشتاری گفته می شود و character ها می توانند از یک یا چند grapheme تشکیل شده باشند، اما از سوی دیگر افراد خبره در این امر و همچنین نویسنده کتاب Unicode Demystified اساسا مقصود از خلق کلمه grapheme را ابهام بالای کلمه character عنوان می کنند که در گذشته با منظورهای متفاوت استفاده شده و دیگر قابل اصلاح نبوده است، و معنای آن را اینگونه توضیح می دهند، ( ( آن چیزی ست که از نگاه کاربر یک character به نظر می رسد ) ) . مثلا ( ( ا ) ) و ( ( آ ) ) هر کدام از دید ما یک character به نظر می رسند، حال آنکه این امکان وجود دارد که ( ( آ ) ) را از ترکیب character ( ( ا ) ) و character ( ( مد ) ) نیز بدست آورد، بدون اینکه کاربر تاثیر متفاوتی از این بابت حس کند.
بنابراین کمی دور در این تعاریف وجود دارد، با این حال، آن چیزی که مشخص است و در بین هر دو تعریف مشترک است این است که ( ( grapheme یک واحد نوشتاری بدون واحدهای سازنده جزیی تر است ) ) .
نتیجه گیری:
character یک مفهوم کلی و غیردقیق در وصف واحدهای نوشتاری ست. بنابراین این ترجمه ها به نظر مناسب می آیند:
نویسه، نقش، نوشت علامت، شکل، نماد
همچنین برای grapheme این ترجمه ها به نظر مناسب می آیند:
نویسک، نقشک، نمادک
پیشنهاد خودم:
نویسه و نویسک
پ. ن. ۱:
بنده کارشناس زبان فارسی نیستم و اساتید بزرگواری که در این سایت کارشناس این امر هستند با توجه به این توضیحات می توانند کلمات بهتری را پیشنهاد بدهند.
پ. ن. ۲:
کلمه glyph نیز کلمه نزدیک دیگری به character است که البته کاملا معنای مستقلی دارد و به حوزه طراحی قلم های کامپیوتری برمی گردد که معنای آن را به همراه توضیحات در https://abadis. ir/entofa/glyph آورده ام.
کاراکتر بسته به موضع داره وسعت و اندازه نویسه یامتن رو میگن حجم نوشتاری
ایجاد رمز جدید برای تکمیل برنامه ای کاربری اندروید بانک ملت
موقعیتی که یک فرد در داستان یافیلم یانمایشنامه قرار میگیره رو کاراکترمیگن
چهره
شخصیت، رفتار، منش
کارکتر باید چگونه بنویسیم اکر میخواهیم در جایی ثب نام کنیم
نیرومند
حس بد ، نگاه بد ، افکار بد ) کارکترهایه منفی ما در زندگی و در درونمان هست
و همین طور برعکس میتونه ، حس خوب ، امید داشتن ، افکار مثبت ) کارکترهایه مثبت ما در زندگی و در درونمان هست
و همین طور برعکس میتونه ، حس خوب ، امید داشتن ، افکار مثبت ) کارکترهایه مثبت ما در زندگی و در درونمان هست
من تو ثبت نام یکی از برنامهای بانکی ب این کلمه خوردم و یکی از رمزام او دوتا اسم مختلف گذاشتم بنظرم کارکتر میخوا کامل معرفیشون کنم
در کلمات انگلیسی، اولین حرف که از حروف بزرگ است کاراکتر آن حرف گفته می شود
کاراکتر
اون بخشی از شخصیت هست ک عیان بوده و در گفتار و رفتار ظاهری نمود پیدا میکنه و همگان میبینن .
اما شخصیت بعده دیگه ای هم داره ک میتونه برای عموم عینیت نداشته و آشکار نباشه ، تازه همین بعده اخیرم خودش دو لایه یا دو بخش داره :
... [مشاهده متن کامل]
۱ - بخشی ک برای خوده شخص شفاف و آشکاره ، مثل دروغگویی و اعمال بدجنسی و حسادتهایی ک فقط برای خودش آشکاره و خوده شخص آگاهانه مرتکب میشه
۲ - لایه هایی دیگه از همین☝ رفتار و اعمال هستند ک شخص ناخواسته و ناخودآگاه مرتکب میشه یعنی برای خوده فرد هم کدر و غیر شفافه و اغلب بمدد بهره گیری از دانش و تکنیک های روانکاوی ، و بعضا بزحمت کشف میشن .
در جمع بندی ، نتیجه این میشه ک معنی شخصیت در کلیت خودش، شامل دو یا سه بخش هست ، ک بخش تظاهر یا آشکارش رو عموم می بینند ، مثل ایفاگری در هنر سینما ک شخصیت بازیگر ، الزاما اونی نیست ک همه می بینند ، و یا همچنین هست حضور پیدا کردن در اجتماعی ک فرد، علیرغم قبول داشتن یا نداشتن عرف و هنجارهای اون جامعه ، خودشو ملزم ب رعایت معارفات میکنه و . . .
بالاخره میشه گفت :
مجموعه رفتارهای مرعی افراد ، معرف کاراکترشون هست ، و نه الزاما شخصیت کامل اونها
این نظر ، شخصی هست ، و تا حقیقت چی باشه .
در خاتمه با پوزش و تشکر از مدیریت محترم سایت خوب ، پربیننده و بسیار مفید آبادیس ، بخاطر تکمیل عرایضم

اون بخشی از شخصیت هست ک عیان بوده و در گفتار و رفتار ظاهری نمود پیدا میکنه و همگان میبینن .
اما شخصیت بعده دیگه ای هم داره ک میتونه برای عموم عینیت نداشته و آشکار نباشه ، تازه همین بعده اخیرم خودش دو لایه یا دو بخش داره :
... [مشاهده متن کامل]
۱ - بخشی ک برای خوده شخص شفاف و آشکاره ، مثل دروغگویی و اعمال بدجنسی و حسادتهایی ک فقط برای خودش آشکاره و خوده شخص آگاهانه مرتکب میشه
۲ - لایه هایی دیگه از همین☝ رفتار و اعمال هستند ک شخص ناخواسته و ناخودآگاه مرتکب میشه یعنی برای خوده فرد هم کدر و غیر شفافه و اغلب بمدد بهره گیری از دانش و تکنیک های روانکاوی ، و بعضا بزحمت کشف میشن .
در جمع بندی ، نتیجه این میشه ک معنی شخصیت در کلیت خودش، شامل دو یا سه بخش هست ، ک بخش تظاهر یا آشکارش رو عموم می بینند ، مثل ایفاگری در هنر سینما ک شخصیت بازیگر ، الزاما اونی نیست ک همه می بینند ، و یا همچنین هست حضور پیدا کردن در اجتماعی ک فرد، علیرغم قبول داشتن یا نداشتن عرف و هنجارهای اون جامعه ، خودشو ملزم ب رعایت معارفات میکنه و . . .
بالاخره میشه گفت :
مجموعه رفتارهای مرعی افراد ، معرف کاراکترشون هست ، و نه الزاما شخصیت کامل اونها
این نظر ، شخصی هست ، و تا حقیقت چی باشه .
در خاتمه با پوزش و تشکر از مدیریت محترم سایت خوب ، پربیننده و بسیار مفید آبادیس ، بخاطر تکمیل عرایضم

کاراکتر ، اون بخشی از شخصیت هست ک عیان بوده و در گفتار و رفتار ظاهری نمود پیدا میکنه و همگان میبینن .
اما شخصیت بعده دیگه ای هم داره ک میتونه برای عموم عینیت نداشته و آشکار نباشه ، تازه همین بعده اخیرم خودش دو لایه یا دو بخش داره :
... [مشاهده متن کامل]
۱ - بخشی ک برای خوده شخص شفاف و آشکاره ، مثل دروغگویی و اعمال بدجنسی و حسادتهایی ک فقط برای خودش آشکاره و خوده شخص آگاهانه مرتکب میشه
۲ - لایه هایی دیگه از همین اعمال☝ هستند ک شخص ناخواسته و ناخودآگاه مرتکب میشه یعنی برای خوده فرد هم کدر و غیر شفافه و اغلب بمدد بهره گیری از دانش و تکنیک های روانکاوی ، بزحمت کشف میشن .
در جمع بندی ، نتیجه این میشه ک معنی شخصیت در کلیت خودش شامل دو یا سه بخش هست و بخش آشکارش برای عموم هست ک میشه کاراکتر نامگذاری کرد .
این نظر شخصی من هست ، و تا حقیقت چی باشه .
اما شخصیت بعده دیگه ای هم داره ک میتونه برای عموم عینیت نداشته و آشکار نباشه ، تازه همین بعده اخیرم خودش دو لایه یا دو بخش داره :
... [مشاهده متن کامل]
۱ - بخشی ک برای خوده شخص شفاف و آشکاره ، مثل دروغگویی و اعمال بدجنسی و حسادتهایی ک فقط برای خودش آشکاره و خوده شخص آگاهانه مرتکب میشه
۲ - لایه هایی دیگه از همین اعمال☝ هستند ک شخص ناخواسته و ناخودآگاه مرتکب میشه یعنی برای خوده فرد هم کدر و غیر شفافه و اغلب بمدد بهره گیری از دانش و تکنیک های روانکاوی ، بزحمت کشف میشن .
در جمع بندی ، نتیجه این میشه ک معنی شخصیت در کلیت خودش شامل دو یا سه بخش هست و بخش آشکارش برای عموم هست ک میشه کاراکتر نامگذاری کرد .
این نظر شخصی من هست ، و تا حقیقت چی باشه .
مصطفی
نقش و شخصیت مختص به یکنفر
شخصیت
رادا
شخضیت_کسی که نقشی را درداستان یا فیلم عهده دار است.
الگو
شخصیت ، منش ، شخصیت ادبی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)