کاران آرجون. کاران آرجون ( karan arjun ) فیلم هندی با هنرنمایی شاهرخ خان، سلمان خان، راکهی گولزار، آمریش پوری، کاجول، مامتا کولکارنی ساختهٔ سال ۱۹۹۵ به کارگردانی راکیش روشن ( پدر هرتیک روشن ) است.
دورگا سینگ ( راخی ) زن فقیری است که دو پسر جوان به نام های آرجون ( شاهرخ خان ) و کاران ( سلمان خان ) دارد. پدراین دو مردی ثروتمند بوده که به دست یکی از اقوامش به نام تاکور دورجان سینگ ( آمریش پوری ) به قتل رسیده است. ودورگا این موضوع را از فرزندانش مخفی می کرده.
دورگا خبردار می شود که پدر شوهرش در بستر مرگ است. او حقیقت را به پسرانش می گوید و باهم به دیدن پدرشوهرش می روند. پیرمرد در بستر مرگ می گوید که می خواهد تمام ثروتش را به آن ها بدهد. تاکور جریان را می فهمد و برای جلوگیری از این اتفاق، پیرمرد را می کشد و برادرزن هایش، شمشیر و ناهار سینگ، در بیابان به کاران و آرجون حمله کرده و آن دو را جلوی چشم مادرشان می کشند. دورگا به درگاه الهه مادر التماس می کند تا پسرانش را بازگرداند وآرجون ( به اسم ویجی ) و کاران ( به اسم آجی ) درد و خانواده متفاوت بدون خاطرات گذشته شان دوباره به دنیا می آیند. ۲۰ سال می گذرد و دورگا معتقداست پسرانش می آیند و همه او را مسخره می کنند. ویجی در یک اصطبل کار می کند و آجی در مسابقات مشت زنی شرکت می کند و هر دو ظاهراً چندان شکایتی ندارند. آقای ساکسنا ( رانجیت ) مرد خلافکار و ثروتمندی است که آجی را برای انجام کارهایش استخدام می کند. دختری به اسم بیندیا ( مامتا کولکارنی ) عاشق آجی است اما آجی او را نادیده می گیرد. از طرفی ویجی و دختر آقای ساکسنا به اسم سونیا ( کاجول ) به هم علاقه دارند. پدر سونیا می خواهد به زور او را به عقد پسر تاکور، سورج ( آضیف شیخ ) درآورد. روز نامزدی ویجی به سورج در مراسم حمله می کند و آجی جلویش را می گیرد وآنها با هم درگیر می شوند. اما ناگهان رعد و برقی به میان آن ها برخورد کرده و دست از دعوا برمی دارند. آجی، ویجی را از مقابل گلولهٔ ساکسنا کنار می زند. فریادمی زند: فرار کن آرجون. ویجی از آنجا می رود و آجی به زندان فرستاده می شود. تاکور، سونیا و پدرش را به قلعه اش که در همان روستای دورگا بوده می برد و ویجی به دنبال او وارد آنجا می شود وکم کم می فهمد که چه گذشته ای داشته وآجی را می شناسد. او آجی را برمی گرداند و آن دو با کمک هم، شمشیر و ناهار سینگو همچنین سورج سینگ را می کشند. تاکور از شدت خشم به دلیل مرگ پسرش، ساکسنا را می کشد و آجی و یجی ( کاران وآرجون ) هر دو به او شلیک کرده و تاکور می میرد. در نهایت آرجون باسونیاوکاران با بیندیا ازدواج می کنند و دورگاالنگوهایی به عروس هایش می دهد که پسرانش ۲۰ سال پیش به او داده بودند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدورگا سینگ ( راخی ) زن فقیری است که دو پسر جوان به نام های آرجون ( شاهرخ خان ) و کاران ( سلمان خان ) دارد. پدراین دو مردی ثروتمند بوده که به دست یکی از اقوامش به نام تاکور دورجان سینگ ( آمریش پوری ) به قتل رسیده است. ودورگا این موضوع را از فرزندانش مخفی می کرده.
دورگا خبردار می شود که پدر شوهرش در بستر مرگ است. او حقیقت را به پسرانش می گوید و باهم به دیدن پدرشوهرش می روند. پیرمرد در بستر مرگ می گوید که می خواهد تمام ثروتش را به آن ها بدهد. تاکور جریان را می فهمد و برای جلوگیری از این اتفاق، پیرمرد را می کشد و برادرزن هایش، شمشیر و ناهار سینگ، در بیابان به کاران و آرجون حمله کرده و آن دو را جلوی چشم مادرشان می کشند. دورگا به درگاه الهه مادر التماس می کند تا پسرانش را بازگرداند وآرجون ( به اسم ویجی ) و کاران ( به اسم آجی ) درد و خانواده متفاوت بدون خاطرات گذشته شان دوباره به دنیا می آیند. ۲۰ سال می گذرد و دورگا معتقداست پسرانش می آیند و همه او را مسخره می کنند. ویجی در یک اصطبل کار می کند و آجی در مسابقات مشت زنی شرکت می کند و هر دو ظاهراً چندان شکایتی ندارند. آقای ساکسنا ( رانجیت ) مرد خلافکار و ثروتمندی است که آجی را برای انجام کارهایش استخدام می کند. دختری به اسم بیندیا ( مامتا کولکارنی ) عاشق آجی است اما آجی او را نادیده می گیرد. از طرفی ویجی و دختر آقای ساکسنا به اسم سونیا ( کاجول ) به هم علاقه دارند. پدر سونیا می خواهد به زور او را به عقد پسر تاکور، سورج ( آضیف شیخ ) درآورد. روز نامزدی ویجی به سورج در مراسم حمله می کند و آجی جلویش را می گیرد وآنها با هم درگیر می شوند. اما ناگهان رعد و برقی به میان آن ها برخورد کرده و دست از دعوا برمی دارند. آجی، ویجی را از مقابل گلولهٔ ساکسنا کنار می زند. فریادمی زند: فرار کن آرجون. ویجی از آنجا می رود و آجی به زندان فرستاده می شود. تاکور، سونیا و پدرش را به قلعه اش که در همان روستای دورگا بوده می برد و ویجی به دنبال او وارد آنجا می شود وکم کم می فهمد که چه گذشته ای داشته وآجی را می شناسد. او آجی را برمی گرداند و آن دو با کمک هم، شمشیر و ناهار سینگو همچنین سورج سینگ را می کشند. تاکور از شدت خشم به دلیل مرگ پسرش، ساکسنا را می کشد و آجی و یجی ( کاران وآرجون ) هر دو به او شلیک کرده و تاکور می میرد. در نهایت آرجون باسونیاوکاران با بیندیا ازدواج می کنند و دورگاالنگوهایی به عروس هایش می دهد که پسرانش ۲۰ سال پیش به او داده بودند.
wiki: کاران آرجون