کارافزا

لغت نامه دهخدا

کارافزا. [ اَ ] ( نف مرکب ) رجوع به کارافزای شود.

فرهنگ عمید

مایۀ دردسر و گرفتاری، مزاحم.

فرهنگستان زبان و ادب

{ergogenic aid} [ورزش] هر عاملی که عملکرد بدن را تقویت کند

پیشنهاد کاربران

کار فزا یا کار افزا : کسی یا چیزی که کار یا مشغله و گرفتاری انسان را اضافه کند و بر آن بیفزاید.

بپرس