کار افرین

/kArAfarin/

معنی انگلیسی:
entrepreneur

لغت نامه دهخدا

( کارآفرین ) کارآفرین. [ ف َ ] ( اِخ ) خدا. باری تعالی. آفریدگار :
ز ما قرعه کاری انداختن
ز کارآفرین کارها ساختن.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( کار آفرین ) ( صفت ) ۱ - آنکه کار ایجاد کند . ۲ - خدای تعالی آفریدگار : [ ز ما قرع. کاری انداختن ز کار آفرین کارها ساختن ] . ( نظامی )
خدا باری تعالی

فرهنگ عمید

( کار آفرین ) ۱. (اقتصاد ) ایجادکنندۀ شغل.
۲. [قدیمی، مجاز] خدای تعالی، آفریدگار: ز ما قرعه بر کاری انداختن / ز کارآفرین کارها ساختن (نظامی۵: ۸۷۴ ).

پیشنهاد کاربران

کار آفرین ، کسی که با تفکر بکر و متعهد به نوآوری و خلق روشهای بهینه تر و اصلاح ضعفهای موجود بدون افت درآمد با توجه به هرز و اتلاف و هدر رفتهای هر سیستمی و کشف راهکارهایی برای دوباره مورد استفاده قرار دادن
...
[مشاهده متن کامل]
یا حذف آنها، و یا کلا خلق یک روش کار نوین و غیرتکراری که توان و بازده آن از قبل بسیار بالاترست و نقایص و هرز رفت ها و اتلاف های آن یا ازبین رفته یا به حداقل رسیده ، که این الگوی جدید را بصورت یک پیشه درمی آورد ، و لااقل خود و در موارد بهتر افراد دیگری را بکار می گیرد. . . . در اصطلاح میگوئیم کار آفرین . . .

پیشنهادمی کنم ثروت آفرین ترجمه شود.
کاری که منجر به ثروت نشود با شکست مواجه می شود
معرفی کار آفرینی
Entrepreneur
هر کار آفرینی لزوما مالک، و هر مالکی لزوما کار آفرین نیست
شناسایی فرصت، خلق فرصت، بهره گیری از فرصت، ایجاد ارزش
کارآفرین ( Entrepreneur ) : [ اصطلاح بازار کسب و کار ]فردی که سازماندهی می کند، اقداماتی انجام می دهد و ضرر و زیان یک کسب و کار تجاری را قبول می کند.
S. o who starts a new job or business

بپرس