کار یگری

لغت نامه دهخدا

کاریگری. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) صنعت و کارگری. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - صنعت . ۲ - کار گری عملگی . ۳ - تاثیر نفوذ .

پیشنهاد کاربران

بپرس