دیکشنری
مترجم
بپرس
کار یگری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کاریگری. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) صنعت و کارگری. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
۱ - صنعت . ۲ - کار گری عملگی . ۳ - تاثیر نفوذ .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها