کار گشایی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) قرض دادن بکسی . کار گل بند . ( صفت ) آنکه بنا کند بنا : [ عمارت بکردند بسیار کار از آن کار گل بند مردی هزار ] . ( یوسف و زلیخای قدیم )

پیشنهاد کاربران

کار گشایی کردن:
گره از کار یا مشکل کسی باز کردن
کسی را از کار یا گرفتاری خود رهاندن
گشایش و راحتی پدیدآوردن
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند - تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم ( حافظ )
...
[مشاهده متن کامل]

ملامت ملامت گران و نکوهش نکوهندگان پیوسته همانند کمان ( وسیله تیراندازی ) بر ما کشیده شد و بر ما تیرهای سرزنش و طعنه و سرکوفت فرود آوردند امّا ما این وضعیت را تاب آوردیم، تا بدانجا که سرانجام از آن کمانی که در خم ابروان جانان است، گشایش و نجات کار ما بدست آمد

Facilitate

بپرس