کار گرفتن
لغت نامه دهخدا
وز آن پس بخوردن گرفتند کار
می و خوان و رامشگر و میگسار.
فرهنگ فارسی
بکار گماشتن
پیشنهاد کاربران
مشغول شدن به کاری
عمل کردن ، انتخاب کردن ، در پیش گرفتن ، استفاده کردن
کار حلبی سازی
ظاهرا در تداول عامه برخی "کار گرفتن" را به معنی سرقت کردن و دست برد زدن نیز استفاده می کنند.