کار گذارن

فرهنگ فارسی

کار گذارنده ( صفت ) آنکه باسانی و جلدی و نیکی کار ها را انجام دهد کار بر : [ و او مردی کافی و کار گذار بود و صاحب رای ] . ( تاریخ یمینی ) توضیح بمعنی دقیق فوق بهمین صورت صحیح است و بمعانی دیگر [ کار گزار ] درست است ولی در عهد قاجاریه بمعانی دیگر هم کلمه را غالبا بصورت [ کار گذار ] مینوشتند : [ مامورین و کار گذاران مهام خارجه در ممالک محروسه ] . ( مر آه البلدان ج ۱ ضمیمه ۲٠ )

پیشنهاد کاربران

بپرس