دیکشنری
مترجم
بپرس
کار کنی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کارکنی. [ ک ُ ] ( حامص مرکب ) عمل و منصب کارکن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به عامل شود.
فرهنگ فارسی
عمل و کیفیت کار کن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها