کار چون زر شدن

لغت نامه دهخدا

کار چون زر شدن. [ چ ُ زَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از رونق و نظام یافتن کار. ( آنندراج ). پخته و بسامان و بدلخواه شدن. ( امثال و حکم دهخدا ) :
گر نیستی از جور دلت چون حجر ای دوست
با عارض چون سیم تو کارش چوزرستی.
امیرمعزی ( از آنندراج ).
گفتم از زر کار من چون زر شود غافل که چرخ
چون گل رعنا مرا از کاسه زر خون دهد.
صائب ( از آنندراج ).
آن به که نمایم سفر اندر طلب سیم
تا کار من از سیم شود ساخته چون زر.
قاآنی.

فرهنگ فارسی

کنایه از رونق و نظام یافتن کار

پیشنهاد کاربران

بپرس