کار دشوار. [ رِ دُش ْ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کار سخت. عمل مشکل. امرٌ عُضال. ( منتهی الارب ). فَظیع. ( دهار ). کَلوف. ضَرّاء. کوفان ، کُوِّفان. ( منتهی الارب ).
مصعب. [ م ُ ع َ ] ( ع ص ) کار دشوار و سخت و شدید. ج ، مصاعب. ( یادداشت مؤلف ) .شاق. . . . سخت. . . . .برفنجمساله+ عکس و لینک