کار دراز گرفتن. [ دِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) سخت گرفتن. اشکالتراشی کردن. کار دراز کردن : خسروا نایبان استیفا کار بر من دراز میگیرند هر چه انعام پار امسالم میدهندم فراز میگیرند.
سلمان ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) کار دراز کردن : [ خسروا . نایبان استیفا کار بر من دراز میگیرند ] . [ هرچه انعام پار امسالم میدهندم فراز میگیرند ] . ( سلمان ) کار دراز کردن