کار به جان رسیدن.[ ب ِ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) قریب بهلاک رسیدن. ( غیاث ) ( آنندراج ). کار بجان آمدن. || کار به جان و کارد به استخوان رسیدن ؛ به جان آمدن. بی حوصله شدن. مشرف به موت شدن. ناتوان و بیچاره شدن در کار.