کار بر هم زدن

لغت نامه دهخدا

کار بر هم زدن. [ ب َ هََ زَ دَ] ( مص مرکب ) خراب کردن کار. ( آنندراج ) :
دریاب که زد کار جهانی همه بر هم
چشم توو عذرش همه این است که مستم.
خواجه جمال الدین ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خراب کردن کار

پیشنهاد کاربران

بپرس