کار بد. [ رِ ب َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نکیر. ( دهار ). زنا. منکر. سیئه. فعل زشت. ( شعوری ) : میان باریک و فربه دنبه بی موبرای کار بد بسیار نیکو.ابوالمعانی ( از شعوری ج 2 ص 235 ).