کاذبه

/kAzebe/

لغت نامه دهخدا

کاذبه. [ ذِ ب َ ] ( ع ص ) تأنیث کاذب ، شهوت کاذبه مقابل شهوت صادقه. زن دروغگو، خاطئه. || ( اِ ) دروغ : و قوله تعالی « : لیس لوقعتها کاذبة» ( قرآن 2/56 ). هو اسم یوضع موضع المصدر کالعافیة و العاقبة.

فرهنگ فارسی

مونث کاذب
( اسم ) مونث کاذب زن دروغگو . یا شهوت کاذبه . شهوت دروغین مقابل شهوت صادقه .

فرهنگ عمید

= کاذب

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی کَاذِبَة: دروغ - دروغگو
ریشه کلمه:
کذب (۲۸۲ بار)

واژه «کَاذِبَة» از مادّه «کِذب» را در اینجا بعضی به معنای مصدری گرفته اند، اشاره به این که وقوع قیامت آنچنان ظاهر و آشکار خواهد بود که هیچ گونه جای تکذیب و گفتگو ندارد.
بعضی نیز آن را به معنای ظاهریش که اسم فاعل است تفسیرکرده اند، و گفته اند: در برابر وقوع رستاخیز، تکذیب کننده ای وجود نخواهد داشت. مؤنث بودن «کَاذِبة» به خاطر آن است که در تقدیر «نفس کاذبة» یا «قضیة کاذبة» است (ضمناً «لام» در «لوقعتها» را بعضی برای «تقویة» دانسته اند، ولی ظاهر این است که «لام» برای «تعدیه» است).

پیشنهاد کاربران

بپرس