کادح

لغت نامه دهخدا

کادح. [ دِ ] ( ع ص ) کارکننده و کوشش کننده. ( منتهی الارب ) : یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحاً فملاقیه. ( قرآن 6/4 ).

فرهنگ فارسی

کار کننده و کوشش کننده

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی کَادِحٌ: تلاشگری که به نفس نفس افتاده(کدح به معنای تلاش کردن ، و خسته شدن است . پس در این کلمه معنی سیر است و بعضی گفتهاند : کدح تلاش نفس است در انجام کاری تا اینکه آثار تلاش در نفس نمایان گردد )
ریشه کلمه:
کدح (۲ بار)

. راغب کدح را سعی توأم با رنج گفته است در نهج البلاغه خطبه 127 فرموده: «وَ رُبَّ کادِحٍ خاسِرٌ» ای بسا رنجبر که زیانکار است منظور کسی است که فقط برای دنیا تلاش می‏کند. ضمیر «مُلاقیةِ» راجع است به «رَبِّکَ» گفته‏اند تعدی با «اِلی» می‏فهماند که معنای سیر به کدح تضمین شده یعنی ای انسان تو توأم با تلاش و رنج به سوی پروردگارت روانی و او را ملاقات خواهی کرد پس از آن آمده «فَاَمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ...» پس انسان اعم از نیکوکار و بدکار با یک زندگی پر تلاش و رنج به سوی خدایش روان است و عاقبت به راحتی یا عذاب خواهد رسید. این کلمه دوبار بیشتر در قرآن نیامده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس