کاجی

/kAji/

معنی انگلیسی:
pineal, coniferous

لغت نامه دهخدا

کاجی. ( هندی ، اِ ) اسم هندی تخم زردک است. ( تحفه حکیم مؤمن ). اسم فارسی حسوی است که از برور سازند. ( فهرست مخزن الادویه ).

کاجی. ( حامص ) لوچی. حَوَل. دوبینی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - حلوایی است که با آرد سرخ کرده و روغن و زعفران یا زرد چوبه پزند شلهای که از شیر یا شکر و آرد و روغن سازند ( مخصوصا برای زچگان ) : [ صحن کاچی چو پر از روغن و دوشاب بود نرساند بگلو لقم. آن هیچ آزار ] . ( بسحاق اطعمه ) ۲ - نوعی خوراک و طرز تهی. آن چنین است : آرد را از الک نرم بیرون کرده آبرا در دیگ جوش آورده یکی آرد را در دیگ میریزد و دیگری شور میدهد . پس از چند جوش سفت میشود . آب را جدا گرم کنند و همین که سفت شد باز میریزند و نازک میکنند تا باز بجوش آید . تا هفت مرتبه چنین عمل میکنند . دفع. آخرهمین که سفت شد برداشته با کشک یا ماست قاتق زده نعناع و سیرداغ میریزند . توضیح این خوراک سنگین و دیر هضم را بخطا برای [ نرم شدن رود. زنان ] پس از وضع حمل بدیشان می خوارانیدند . پیا کاچی به از هیچی . وجود ناقص به از عدم صرف است یا کاچی قیقناغ . ( قیقناع ترکی و بمعنی خاگینه است ) نوعی کاچی است
اسم هندی تخم زردک لوچی

فرهنگ معین

(ق . ) کاش ، کاشکی .

پیشنهاد کاربران

بپرس