کاج خوردن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) سیلی خوردن : همچو دزدان بکنب بسته ای آونگ درازدزد نی چوب خورد، کاج خورد مسخره نی.سوزنی ( در لغز طبل ).
( مصدر ) سیلی خوردن کشیده خوردن : [ همچو دزدان بکنب بستهای آونگ دراز دزدنی چوب خورد کاج خورد مسخره نی ] . ( سوزنی در لغز طبل )