کاث

لغت نامه دهخدا

کاث. ( پسوند ) مزید مؤخر امکنه = کث = کت : نوزکاث.

کاث. ( اِخ ) کاج. کاظ. ( اعلام المنجد ). از شهرهای خوارزم و از قلاع خمسه آن بوده. سابق آبادی تمام داشته اکنون حد وسط است. نیز رجوع به لغت کات شود.

کاث. [ کاث ث ] ( ع اِ ) آنچه بروید از دانه های افتاده وقت درو. ( منتهی الارب ). اسم غله خرد است. ( فهرست مخزن الادویه ). غله خودروی. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

مزید موخر امکنه آنچه بروید از افتاده وقت درو

دانشنامه آزاد فارسی

پایتخت قدیم خوارزم در شرق رودخانه جیحون. موسوم به شهرستان. مرکز بازرگانی خوارزمیان با غزان و خزران. شهر به فاصله کمی در ساحل راست رودخانه جیحون و در اطراف نهری به نام جردور که از میان شهر می گذشت، واقع شده بود و بازار شهر در دو طرف این نهر داشت و مسجد نیز در میان بازار بود. خوارزمشاهیان در این شهر به تخت می نشستند. شهر در اوایل قرن ۴ق براثر طغیان رودخانه آسیب بسیار دید و کهندژ و قصر خوارزمشاهیان و مسجد جامع و زندان شهر ویران شد. اعتبار شهر کاث پس از سقوط سلسله خوارزمشاهیان به دست مأمون بن محمداَمیر گرگانج در اواخر قرن ۴ق، روبه کاهش نهاد و طغیان های مکرر رودخانه جیحون سبب سقوط آن گردید. کاث در دوران مغولان در قلمرو جغتاییان قرار گرفت. ابن بطوطه، کاث را شهری کوچک و زیبا دیده بود. امیرتیمور در اواخر قرن ۸ق آن را ویران کرد. اما باروی آن را دوباره ساخت. ویرانه های شهر قدیم کاث در کنار شهر جدید کاث باقی است و به نام مقبره ای منسوب به شیخ عباس ولی منسوب است.

پیشنهاد کاربران

کاث ( کات ) شهری نزدیکی سمرقند کهن در سرزمین خوارزم است که اینک جزء ولایت خوارزم در کشور ازبکستان است.
ایالت خوارزم در ابتدای سدهٔ میانه دو پایتخت داشت؛ گرگانج در جانب باختری رود آمودریا و کاث در جانب خاوری این رود. در پایان سدهٔ ۴ قمری کاث دیگر از شهرهای مهم خوارزم نبود. احتمالاً طغیان های مکرر آمودریا باعث ویرانی شهر گردید؛ زیرا هر طغیان رود، چند محله از شهر را خراب می کرد و در نهایت کار به جایی رسید که کاث در ردیف شهرهای بی اهمیت درآمد.
...
[مشاهده متن کامل]

مغولان به کاث خرابی وارد نکردند و حتی ابن بطوطه که از این شهر دیدن کرده، آن را شهرک زیبایی یاد می کند.
در پایان سدهٔ ۸ قمری شهر به دست تیمور ویران شد؛ ولی پس از آن، خود او دستور به بازسازی اش داد.
شرف الدین علی یزدی نیز از کاث یاد کرده است. در سدهٔ ۱۱ قمری کاث کنار ترعه ای خشک قرار داشت؛ بدین جهت انوشه –خان خیوه– شهر دیگری به نام کاث و در نزدیکی آن بنا نهاد. ویرانه های کاث در شمال آمودریا موجود است و به نام آرامگاهی منسوب به «شیخ عباس ولی» که گویند از مشایخ ابتدای اسلام بوده، نامیده می شود.
یاقوت حموی در ذکر قصبهٔ «نوزکاث» می نویسد:
شهرکی است نزدیک جرجانیهٔ خوارزم و «نوز» به زبان خوارزمی به معنی «نو» است، و آنجا شهری است که نامش «کاث» است، و این را یک «کاث نو» خوانده اند.
ابوعلی سینا در رسالهٔ «مخارج الحروف» تلفظ حرفی را که «سین زایی» خوانده، از مختصات حروف ملفوظ زبان خوارزمی ذکر می کند.
مردم کاث باستانی از نژاد ایرانی و زبانشان تا پیش از سدهٔ ۱۳ میلادی زبان خوارزمی از گروه زبان های ایرانی و بسیار نزدیک زبان ایرانی سغدی بوده است. پس از سدهٔ ۱۳ میلادی، رفته رفته این زبان با گویش های خاصی از ترکی و فارسی ( از زبان های ایرانی ) جایگزین می شود.
به قول مقدسی اهالی کاث عادت داشتند که در کوچه ها قضای حاجت کنند، حتی با پای آلوده به آن کثافات به مسجد می آمدند با وجود آنکه اهالی آن شهر فقیر نبودند و بازارهای پر دادوستد و پر متاع داشتند.

کاث
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/کاث

بپرس