کاتوزی
مترادف کاتوزی: روحانی، زاهد، عابد
برابر پارسی: دین یار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
ز هر پیشه در انجمن گرد کرد( جمشید )
بدین اندرون سال پنجاه خورد
گروهی که کاتوزیان خوانیش
برسم پرستندگان دانیش...
( شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 24 ).
کاتوزیان جمع «کاتوزی » است و «کاتوز»یا «کاتوزی » بهیچوجه در ریشه زبانهای ایرانی دیده نمیشود و قطعاً در اصل کلمه دیگری بوده است که کاتبان بدین صورت درآورده اند، با امعان نظر در سه اصطلاح دیگر که فردوسی در ابیات بعد آورده ( نیساریان ، بسودی ، اهنوخوشی ) تصور میرود که فردوسی کلمه مورد بحث رابشکل پهلوی آن یعنی «آتوریان » استعمال کرده باشد که بمعنی آتوربانان و آذربانان است یعنی نگاهبانان آتش و آتشکده ، به عبارت دیگر موبدان ، بنابراین مصراع فردوسی را چنین باید خواند: گروهی که آتوریان خوانیش -همچنین میتوان کلمه «آتوربان » را - که به همین معنی و مفرد است در مصراع فردوسی جای داد. ( برهان قاطع چ معین حاشیه لغت کاتوزی ). و رجوع به مزدیسنا صص 401 - 406 شود.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) فرهنگها بمعنی زاهد و عابد نوشتهاند باستناد شاهنامه . فردوسی گوید : [ ز هر پیشه در انجمن گرد کرد ( جمشید ) بدین اندرون سال پنجاه خورد : ) ( گروهی که کاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش ... ) کاتوزیان جمع [ کاتوزی ] است و [ کاتوز ] یا [ کاتوزی ] بهیچوجه در ریشه های زبانهای ایرانی دیده نمیشود وقطعا در اصل کلمه دیگری بوده است که کاتبان بدین صورت آوردهاند . آقای پور داود در نسخ. خطی شاهنام. مورخ بسال ۸۸۵ ه ق . متعلق بکتابخان. شخصی چستربیتی انگلیسی مصراع فردوسی را چنین دیدهاند : گروهی که آموزیان خوانیش و بنابراین در ینجا [ آموزیان ] بجای کاتوزیان بکار رفته و اگر آن اصطلاح خود فردوسی باشد لغه درست بجای [ آتوربان ] و [ آذربان ] نمی نشیند بلکه مرادف [ هیربدان ] است که بعدها بموبدان نیز اطلاق شده . همین مصراع در نسخ. خطی شاهنام. متعلق بکتابخان. دهخدا چنین آمده : گروهی که سوریان ( آثوریان ) خوانیش . با امعان نظر در سه اصطلاح دیگر که فردوسی در ابیات بعد آورده تصور میرود که فردوسی کلم. مورد بحث را بشکل پهلوی آن یعنی [ آتوربانان ] - استعمال کرده باشد که بمعنی آتوربانان و آذربانانست یعنی نگاهبانان آتش و آتشکده و بعبارت دیگر موبدان . بنابراین مصراع فردوسی را چنین باید خواند : گروهی که آتوریان خوانیش همچنین میتوان کلم. [ آتوربان ] را که بهمین معنی و مفرد است در مصراع جای داد .
زاهد و عابد
فرهنگ معین
جدول کلمات
مترادف ها
دین یار، روحانی، روحانیون، مردروحانی، کاتوزی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کاتوزی ریشه در زبان های هندوایرانی کهن دارد. کات همان گاثَه/گاتا در زبان اوستایی و سَنسکریت به معنی سرود دینی، و بخش دوم یعنی اوزی در زبان سَنسکریت به معنی دوستدار/خواهان است. کاتوزی رو هم یعنی دوستدار گاثا، که کتابی است از زرتشت ( ع ) .