کاتم

لغت نامه دهخدا

کاتم. [ ت ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از کتم. درزدوز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پنهان کننده. ( مهذب الاسماء ). پوشنده. رجوع به پوشنده شود. آدم محرم. سرپوش. || نهفته. سرٌ کاتم ٌ؛ راز نهان داشته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || قوس ٌ کاتم ٌ؛ بمعنی قوس کتیم است. ( منتهی الارب ). کمان از چوب ناشکافته یا کمان سوفارناکرده.( آنندراج ). کاتمة، مثله. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پنهان کننده پوشنده . ۲ - سرپوش رازدار . ۳ - نهفته مستور : سرکاتم .
درز دوز پنهان کننده

فرهنگ معین

(تِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - پنهان کننده ، پوشنده . ۲ - سرپوش ، رازدار. ۳ - نهفته ، مستور.

گویش مازنی

/kaatem/ موی بافته شده ی زنان که به پشت انداخته، یا از روی شانه به روی سینه اندازند

پیشنهاد کاربران

بپرس