کاتم. [ ت ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از کتم. درزدوز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پنهان کننده. ( مهذب الاسماء ). پوشنده. رجوع به پوشنده شود. آدم محرم. سرپوش. || نهفته. سرٌ کاتم ٌ؛ راز نهان داشته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || قوس ٌ کاتم ٌ؛ بمعنی قوس کتیم است. ( منتهی الارب ). کمان از چوب ناشکافته یا کمان سوفارناکرده.( آنندراج ). کاتمة، مثله. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).