دیکشنری
مترجم
بپرس
کا شکن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کاشکن. [ ک َ ] ( اِخ ) از قرای بخاراست. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) نوعی حلوا : [ بر افراختند از قفایش چو باد ز کا شکن سنجق عدل و داد ] . ( بسحاق اطعمه )
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها