ژیژ. ( ص ، اِ ) مردار. ( جهانگیری ). پلشت. نجس. ( برهان ). لاش. چرکین. در صحاح الفرس ژیژ و ریژ آمده و ناچار یکی تصحیف دیگری است. صاحب فرهنگ رشیدی آرد: ژیژ، ژیژا، ژاوژا، ژأوژا ( هر چهار لغت ) مرادف جیز و جیژ است یعنی خارپشت.
dirty (صفت)زشت، کثیف، چرک، پلید، چرکین، پرخش، ژیژfilthy (صفت)کثیف، پلید، چرکین، ژیژimpure (صفت)کثیف، نا درست، ناصاف، چرک، ژیژ، ناپاک، ناخالص