ژینسنه

لغت نامه دهخدا

ژینسنه. [ س ُ ن ِ ] ( اِخ ) آرماند. نام وکیلی از وکلای مجلس کنوانسیون از دسته ژیروندن . مولد بردو. وی در پاریس به دار آویخته شد ( 1758-1793 م. ).

فرهنگ فارسی

نام وکیلی از وکلای مجلس کنوانسیون از دسته ژیروندن .

پیشنهاد کاربران

بپرس