ژیر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. استخر.
پیشنهاد کاربران
ژیر = زیر
له ژیر پل رد بوه = از زیر پل رد شو
ژیر همون واژه زیر قبل از عربی نوشتن
ژیر = عاقل ، دانا
تو فره ژیری = تو خیلی عاقلی ( دانایی )
منبع = کردی جاف
له ژیر پل رد بوه = از زیر پل رد شو
ژیر همون واژه زیر قبل از عربی نوشتن
ژیر = عاقل ، دانا
تو فره ژیری = تو خیلی عاقلی ( دانایی )
منبع = کردی جاف