ژید
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
ژید، مستقیم. مستقیماً، رک، صریح.
نابژید، غیرمستقیم،
برژید، رک، صریح، مستقیم. online.
برژیدن، خط کشیدن،
برژیستار ، مستند.
برژیستن، استنادکردن .
نابژید، غیرمستقیم،
برژید، رک، صریح، مستقیم. online.
برژیدن، خط کشیدن،
برژیستار ، مستند.
برژیستن، استنادکردن .