ژکوریدن :
خسیس بازی درآوردن.
ژکور. [ ژَ ] ( ص ) زُفت و بخیل و دون بود. ( لغت نامه اسدی ) . سفله و دون همت باشد. ( لغت نامه اسدی نسخه نخجوانی ) . ممسک. فرومایه. پست. خسیس. ( برهان ) . رجوع به زکور شود :
... [مشاهده متن کامل]
چرخ فلک هرگز پیدا نکرد
چون تو یکی سفله و دون و ژکور
خواجه ابوالقاسم از ننگ تو
برنکند سر به قیامت ز گور.
رودکی
خسیس بازی درآوردن.
ژکور. [ ژَ ] ( ص ) زُفت و بخیل و دون بود. ( لغت نامه اسدی ) . سفله و دون همت باشد. ( لغت نامه اسدی نسخه نخجوانی ) . ممسک. فرومایه. پست. خسیس. ( برهان ) . رجوع به زکور شود :
... [مشاهده متن کامل]
چرخ فلک هرگز پیدا نکرد
چون تو یکی سفله و دون و ژکور
خواجه ابوالقاسم از ننگ تو
برنکند سر به قیامت ز گور.
رودکی