ژولیدگی

/Zulidegi/

مترادف ژولیدگی: آشفتگی، پریشی، شوریدگی

معنی انگلیسی:
dishevelment, mix-up, raggedness

لغت نامه دهخدا

ژولیدگی. [ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی ژولیده. پریشانی. رجوع به پریشانی شود.

فرهنگ فارسی

آشفتگی پریشانی .

فرهنگ عمید

آشفتگی، پریشانی.

مترادف ها

abashment (اسم)
ژولیدگی، سرافکندگی

disarrangement (اسم)
ژولیدگی، بی ترتیبی

bewilderment (اسم)
ژولیدگی، حیرت، بهت، گیجی، اغتشاش، سرگشتگی، سردرگمی، درهم ریختگی، بی ترتیبی، تحیر

confusion (اسم)
ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی

derangement (اسم)
ژولیدگی، دیوانگی، اختلال

disarray (اسم)
ژولیدگی، اغتشاش، بی نظمی، درهم و برهمی

disorder (اسم)
ژولیدگی، اشفتگی، بی نظمی، بی ترتیبی، اختلال، نابهنجاری، کسالت

disorderliness (اسم)
ژولیدگی، اشفتگی، بی نظمی، اختلال، بهم خوردگی

tousle (اسم)
ژولیدگی، نزاع، ژولیدگی مو

پیشنهاد کاربران

بپرس