ژند ژند

لغت نامه دهخدا

ژندژند. [ ژَ ژَ ]( ص مرکب ) پاره پاره. ( برهان ). قطعه قطعه :
هم خامه مآثر من کرده ریزریز
هم جامه مفاخر من کرده ژندژند.
شهاب الدین بغدادی ( از جهانگیری ).
رجوع به ژند شود.

فرهنگ فارسی

زاینده رود . زنده رود اصفهان پاره پاره . قطعه قطعه .

پیشنهاد کاربران

بپرس