ژرف یاب

لغت نامه دهخدا

ژرف یاب. [ ژَ ] ( نف مرکب ) آنکه اندازه گیرد عمق چیزی را. || متعمق. دقیق.دقیق النظر. باریک بین. با فراست و بصیر :
چراغ جهان یوسف ژرف یاب
شتابید هم در زمان سوی آب.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
چنین داد جبریل فرخ جواب
به پیغمبر تازی ژرف یاب.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
جدا کرد پس یوسف ژرف یاب
ز پیش زلیخا بشب جامه خواب.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).

فرهنگ فارسی

متعمق دقیق .

فرهنگ عمید

۱. آن که عمق چیزی را اندازه می گیرد.
۲. [مجاز] باریک بین، دقیق، غوررس.

پیشنهاد کاربران

بپرس