ژاکِ قَدَری مَسلک و خواجه اش (Jacques le fataliste et son)
رمانی از دنی دیدرو، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۷۹۲ (ترجمۀ آلمانی) و ۱۷۹۶ (اصل فرانسوی). ژاک، جوان نیک نهاد و صادق با علاقه هایی کمابیش فلسفی، برای سرگرمی خواجه اش از داستان زندگی و عشق های خود حکایت می کند. روال داستان ها با پرسش های خواجه و حاشیه پردازی های عموماً فلسفی ژاک مدام به هم می خورد. در این میانه، جز داستان های مربوط به ژاک، داستان های دیگری نیز پرداخته می شود. غرض اصلی دیدرو، که با قضاوت های تند و ایجاد موقعیت های طنزآورانه همراه است، انگیختن شعور خواننده است. ژاک بر این باور است که هرآنچه برای او رخ داده، باید رخ می داده و رخ دادن آن به گونه ای دیگر ناممکن است. دیدرو در نوشتن این رمان بسیار از تریسترام شندی و نحوۀ روایت حاشیه پردازانه و طنزآورانۀ آن متأثر است. تأثیر رابله نیز بر این رمان مشهود است. ژاک قدری مسلک، که آن همه ستایش میلان کوندرا را برانگیخت، واپسین اثر دیدرو و بزرگ ترین اثر روایی اوست. این رمان که به جریان اصیل رمان نویسی اروپایی تعلق دارد، در ردیف آثاری چون دون کیشوت و تریسترام شندی قرار دارد.
رمانی از دنی دیدرو، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۷۹۲ (ترجمۀ آلمانی) و ۱۷۹۶ (اصل فرانسوی). ژاک، جوان نیک نهاد و صادق با علاقه هایی کمابیش فلسفی، برای سرگرمی خواجه اش از داستان زندگی و عشق های خود حکایت می کند. روال داستان ها با پرسش های خواجه و حاشیه پردازی های عموماً فلسفی ژاک مدام به هم می خورد. در این میانه، جز داستان های مربوط به ژاک، داستان های دیگری نیز پرداخته می شود. غرض اصلی دیدرو، که با قضاوت های تند و ایجاد موقعیت های طنزآورانه همراه است، انگیختن شعور خواننده است. ژاک بر این باور است که هرآنچه برای او رخ داده، باید رخ می داده و رخ دادن آن به گونه ای دیگر ناممکن است. دیدرو در نوشتن این رمان بسیار از تریسترام شندی و نحوۀ روایت حاشیه پردازانه و طنزآورانۀ آن متأثر است. تأثیر رابله نیز بر این رمان مشهود است. ژاک قدری مسلک، که آن همه ستایش میلان کوندرا را برانگیخت، واپسین اثر دیدرو و بزرگ ترین اثر روایی اوست. این رمان که به جریان اصیل رمان نویسی اروپایی تعلق دارد، در ردیف آثاری چون دون کیشوت و تریسترام شندی قرار دارد.
wikijoo: ژاک_قدری_مسلک_و_خواجه_اش