ژاژ درائیدن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) بیهوده گفتن. ژاژ خائیدن. رجوع به ژاژ خائیدن شود : کسی که ژاژ دراید به درگهی نشودکه چربگویان آنجا شوند کندزبان. فرخی.چرا گر چون من است او همچو من بر صدر ننشیندوگر نی چون بجوید نان و خیره ژاژ بدراید.ناصرخسرو.
جاجیم یا ژاژیم از ژاژ یعنی سخن بیهوده بافتن ، سخن کم ارزش و بی بها گفتن آمده است. جاجیم نوعی فرش با پارچه کلفت و کم ارزش بوده است.+ عکس و لینک