ژان - کلود کاریِر ( به فرانسوی: Jean - Claude Carrière ) \ka. rjɛr\ ( زاده ۱۷ سپتامبر ۱۹۳۱ – درگذشته ۸ فوریهٔ ۲۰۲۱ در پاریس ) فیلم نامه نویس و بازیگر فرانسوی بود. [ ۳] [ ۴] او همچنین در چندین فیلم نیز بازی کرد. او رئیس مدرسه عالی تصویر و صدای فرانسه بود و در سال ۱۹۸۱ جزو هیئت داوران جشنوارهٔ کن بود. کاریر همکاری طولانی مدتی با لوییس بونوئل داشت.
همسر وی نهال تجدد نویسندهٔ ایرانی و دختر مهین تجدد یکی از پیشتازان عرصهٔ نمایشنامه نویسی در ایران است. علاقهٔ اصلی کاریر اقتباس از ادبیات است و بیشتر کارگردان هایی که دوست دارند از مشهورترین داستان های تاریخ ادبیات اقتباس کنند به سراغ او می روند. [ نیازمند منبع]
ژان - کلود کاریِر زاده ۱۹ سپتامبر ۱۹۳۱ در فرانسه بود. هرچند وی در طی دوران کاری اش به نمایشنامه نویسی، فیلمنامه نویسی، نویسندگی، آموزش، و حتی بازیگری مشغول بوده ولی عمدهٔ شهرتش را مدیون فیلمنامه نویسی بود. نام بیش از صد اثر سینمایی و تلویزیونی به او پیوند خورده است که بسیاری از آن ها فیلم های مهمی در تاریخ سینما محسوب می شوند. او کار جدی اش را در سینما با لوییس بونوئل، کارگردان اسپانیایی آغاز کرد و تا پیش از مرگ بونوئل ۶ فیلم با او کار کرد که به ترتیب عبارت بودند از: خاطرات یک کلفت ( ۱۹۶۴ ) ، بل دو ژور ( ۱۹۶۷ ) ، راه شیری ( ۱۹۶۹ ) ، جذابیت پنهان بورژوازی ( ۱۹۷۲ ) ، شبح آزادی ( ۱۹۷۴ ) و میل مبهم هوس ( ۱۹۷۷ ) . وی در دوران آخر زندگی بونوئل ( چه بسا در کل زندگی اش ) نزدیک ترین فرد به او محسوب می شد و به گفتهٔ خودش، به طور دونفری با بونوئل حدود ۲۰۰۰ بار غذا خورده است! در واپسین روزهای زندگی بونوئل، کاریِر موفق شد او را راضی کند که خاطراتش را بنویسد و کتاب آخرین نفس هایم حاصل این سماجت بود. کاریِر در تنها تلاشی که برای کارگردانی صورت داد، در سال ۱۹۶۹ فیلمی کوتاه ساخت که توانست با این فیلم جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران کن را از آن خود کند. وی فیلمنامه نویسی را ادامه داد و در این مدت با کارگردانان بین المللی همچون: فولکر شلوندورف، وین ونگ، هکتور بابنکو، پیتر بروک، ژان پل راپنو، میلوش فورمن، فیلیپ کافمن، آندری وایدا، پاتریس شرو، ژان لوک گدار، فیلیپ دو بروکا، برتراند تاورنیه، ژاک دری و ناگیسا اوشیما کار کرد. در میان فیلمنامه های او هم آثار اریژینال دیده می شود و هم اقتباس های ادبی. مشهورترین اقتباس اش از رمان بار هستی میلان کوندرا است که کافمن در سال ۱۹۸۸ آن را تبدیل به فیلم کرد. در سال ۱۹۷۹، کتاب مشهور گونتر گراس به نام طبل حلبی را تبدیل به فیلمنامه کرد که نسخه ای که شلوندورف از روی آن ساخت اسکار بهترین فیلم خارجی را دریافت کرد. وی در همکاری بعدی اش با شلوندورف، عشق سوان را از آثار مارسل پروست برداشت کرد. فیلمنامهٔ والمونت ( ۱۹۸۹ ) که میلوش فورمن آن را تبدیل به فیلم کرد، اقتباسی از کتاب روابط خطرناک اثر پیر - آمبرواز شودرلو دو لاکلو بود. ضمن آن که سه تا از شش همکاری کاریِر با بونوئل اقتباس از کتاب هایی نه چندان مشهور بودند. کاریِر کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری را نیز به نمایشنامه ای تبدیل کرد که پیتر بروک، کارگردان مشهور تئاتر، آن را به روی صحنه برد ( این کتاب توسط داریوش مودبیان، تحت نام مجمع مرغان به فارسی برگردانده شده است ) . وی در سال ۱۹۹۳ سفری به هند داشت و در آنجا پای صحبت های دالایی لاما نشست و حاصل آن کتابی شد تحت عنوان خشونت و ترحم: گفتگوهایی در باب زندگی امروز. او در سال ۱۹۹۴ اتوبیوگرافی خود را در کتابی با نام زبان پنهان فیلم منتشر کرد. از کاریِر داستان ها، نمایشنامه ها و فیلمنامه های زیادی در غرب منتشر شده است. از تجربه های مهم تر بازیگری اش نیز می توان به فیلم های خاطرات یک کلفت، راه شیری و شب و لحظه ( آنا ماریا تاتو، ۱۹۹۵ ) اشاره کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهمسر وی نهال تجدد نویسندهٔ ایرانی و دختر مهین تجدد یکی از پیشتازان عرصهٔ نمایشنامه نویسی در ایران است. علاقهٔ اصلی کاریر اقتباس از ادبیات است و بیشتر کارگردان هایی که دوست دارند از مشهورترین داستان های تاریخ ادبیات اقتباس کنند به سراغ او می روند. [ نیازمند منبع]
ژان - کلود کاریِر زاده ۱۹ سپتامبر ۱۹۳۱ در فرانسه بود. هرچند وی در طی دوران کاری اش به نمایشنامه نویسی، فیلمنامه نویسی، نویسندگی، آموزش، و حتی بازیگری مشغول بوده ولی عمدهٔ شهرتش را مدیون فیلمنامه نویسی بود. نام بیش از صد اثر سینمایی و تلویزیونی به او پیوند خورده است که بسیاری از آن ها فیلم های مهمی در تاریخ سینما محسوب می شوند. او کار جدی اش را در سینما با لوییس بونوئل، کارگردان اسپانیایی آغاز کرد و تا پیش از مرگ بونوئل ۶ فیلم با او کار کرد که به ترتیب عبارت بودند از: خاطرات یک کلفت ( ۱۹۶۴ ) ، بل دو ژور ( ۱۹۶۷ ) ، راه شیری ( ۱۹۶۹ ) ، جذابیت پنهان بورژوازی ( ۱۹۷۲ ) ، شبح آزادی ( ۱۹۷۴ ) و میل مبهم هوس ( ۱۹۷۷ ) . وی در دوران آخر زندگی بونوئل ( چه بسا در کل زندگی اش ) نزدیک ترین فرد به او محسوب می شد و به گفتهٔ خودش، به طور دونفری با بونوئل حدود ۲۰۰۰ بار غذا خورده است! در واپسین روزهای زندگی بونوئل، کاریِر موفق شد او را راضی کند که خاطراتش را بنویسد و کتاب آخرین نفس هایم حاصل این سماجت بود. کاریِر در تنها تلاشی که برای کارگردانی صورت داد، در سال ۱۹۶۹ فیلمی کوتاه ساخت که توانست با این فیلم جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران کن را از آن خود کند. وی فیلمنامه نویسی را ادامه داد و در این مدت با کارگردانان بین المللی همچون: فولکر شلوندورف، وین ونگ، هکتور بابنکو، پیتر بروک، ژان پل راپنو، میلوش فورمن، فیلیپ کافمن، آندری وایدا، پاتریس شرو، ژان لوک گدار، فیلیپ دو بروکا، برتراند تاورنیه، ژاک دری و ناگیسا اوشیما کار کرد. در میان فیلمنامه های او هم آثار اریژینال دیده می شود و هم اقتباس های ادبی. مشهورترین اقتباس اش از رمان بار هستی میلان کوندرا است که کافمن در سال ۱۹۸۸ آن را تبدیل به فیلم کرد. در سال ۱۹۷۹، کتاب مشهور گونتر گراس به نام طبل حلبی را تبدیل به فیلمنامه کرد که نسخه ای که شلوندورف از روی آن ساخت اسکار بهترین فیلم خارجی را دریافت کرد. وی در همکاری بعدی اش با شلوندورف، عشق سوان را از آثار مارسل پروست برداشت کرد. فیلمنامهٔ والمونت ( ۱۹۸۹ ) که میلوش فورمن آن را تبدیل به فیلم کرد، اقتباسی از کتاب روابط خطرناک اثر پیر - آمبرواز شودرلو دو لاکلو بود. ضمن آن که سه تا از شش همکاری کاریِر با بونوئل اقتباس از کتاب هایی نه چندان مشهور بودند. کاریِر کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری را نیز به نمایشنامه ای تبدیل کرد که پیتر بروک، کارگردان مشهور تئاتر، آن را به روی صحنه برد ( این کتاب توسط داریوش مودبیان، تحت نام مجمع مرغان به فارسی برگردانده شده است ) . وی در سال ۱۹۹۳ سفری به هند داشت و در آنجا پای صحبت های دالایی لاما نشست و حاصل آن کتابی شد تحت عنوان خشونت و ترحم: گفتگوهایی در باب زندگی امروز. او در سال ۱۹۹۴ اتوبیوگرافی خود را در کتابی با نام زبان پنهان فیلم منتشر کرد. از کاریِر داستان ها، نمایشنامه ها و فیلمنامه های زیادی در غرب منتشر شده است. از تجربه های مهم تر بازیگری اش نیز می توان به فیلم های خاطرات یک کلفت، راه شیری و شب و لحظه ( آنا ماریا تاتو، ۱۹۹۵ ) اشاره کرد.
wiki: ژان کلود کاریر