ژان ششم

لغت نامه دهخدا

ژان ششم. [ ن ِ ش ِ ش ُ ] ( اِخ ) ماری ژزف لوئی. پادشاه پرتقال. وی نخست در زمان جنون مادر، نایب السلطنه پرتقال بود و در سال 1807 م. کشور وی به دست فرانسویان افتاد و پس از آن واقعه به برزیل رفت و در 1821 بازگشت و اساس حکومت مشروطه را در پرتقال بنا نهاد ( 1769 - 1826 م. ).

ژان ششم. [ن ِ ش ِ ش ُ ] ( اِخ ) پاپ مسیحی از سال 701 تا 705 م.

ژان ششم. [ ن ِ ش ِ ش ُ ] ( اِخ ) کانتاکوزن . امپراطور بیزانس از سال 1341 تا 1355 م.

ژان ششم. [ ن ِ ش ِش ُ ] ( اِخ ) لوساژ . دوک برتانی متوفی در 1442 م.

فرهنگ فارسی

لوساژ دوک برتانی منوفی در ۱۴۴۲ میلادی .

دانشنامه آزاد فارسی

ژان (پرتغال ۶) ششم (۱۷۶۹ـ۱۸۲۶)(John VI)
پادشاه پرتغال. از ۱۷۹۹ نایب السلطنۀ مادر مجنون خود، ماریای اول، بود تا این که مادرش در ۱۸۱۶ درگذشت. پس از حملۀ فرانسویان به پرتغال در ۱۸۰۷، به برزیل گریخت و در ۱۸۲۲ به پرتغال بازگشت. پس از بازگشت او، برزیل اعلام استقلال کرد و پدرو، پسر بزرگ ژان، امپراتور برزیل شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس