ژان بودن ( به فرانسوی: Jean Bodin ) ( ۱۵۹۶–۱۵۳۰ ) فیلسوف فرانسوی و از هواداران کلاسیک نظریه حکومت مطلق گرایی است.
بودن با نگارش کتاب «شش رساله در باب حیات سیاسی» تلاش کرد تا بین قدرت سیاسی و حقوق یک رابطه ایجاد کند.
... [مشاهده متن کامل]
بودن حاکمیت را به معنی قدرت مطلق و جدایی ناپذیر دولت تعبیر کرد که به غیر از ذات خداوند و اراده آن هیچ فرد یا مقامی نمی تواند آن را تهدید کند. او همچنین یکی از نویسندگان تأثیرگذار در علم دیوشناسی بود.
بودن در دوران پس از اصلاحات پروتستان زندگی می کرد و در زمینه درگیری مذهبی در فرانسه نوشت. به نظر می رسید که او در طول زندگی اش یک کاتولیک اسمی بود، اما از قدرت پاپ بر حکومت ها انتقاد داشت و شواهدی وجود داشت که او ممکن است در زمان حضورش در ژنو به پروتستانتیسم گرویده باشد. او از کنترل مرکزی قوی یک سلطنت ملی به عنوان پادزهر درگیری های جناحی حمایت می کرد. در اواخر عمرش گفتگویی را در میان ادیان مختلف از جمله نمایندگان یهودیت، اسلام و الهیات طبیعی نوشت که در آن همه موافق همزیستی مشترک بودند، اما منتشر نشد.
بودن به ترتیب یک راهب، دانشگاهی، وکیل حرفه ای و مشاور سیاسی بود. او در یک سفر به عنوان یک سیاستمدار که شکست خورده بود، زندگی خود را به عنوان یک قاضی استانی سپری کرد.
بودین در نزدیکی آنجرز متولد شد، احتمالاً پسر یک خیاط چیره دست، در یک پیشینه متوسط مرفه از طبقه متوسط. او تحصیلات مناسبی را دریافت کرد، ظاهراً در صومعه کارملیت آنجرز، جایی که او یک راهب تازه کار شد. برخی از ادعاهای مطرح شده در مورد زندگی اولیه او مبهم باقی مانده است. شواهدی دال بر دیدار وی از ژنو در سالهای ۱۵۴۷–۱۵۴۸ وجود دارد که در آن او در یک محاکمه بدعت شرکت کرد. سوابق این قسمت اما تاریک است و ممکن است مربوط به شخص دیگری باشد.
او در سال ۱۵۴۹ از پیمان خود رهایی یافت و به پاریس رفت. او در دانشگاه و همچنین در کالج کواتر زبان ( در حال حاضر کالج دو فرانس ) با گرایش انسان گرا تحصیل کرد. او به مدت دو سال زیر نظر گیوم پروست، استاد ناشناخته فلسفه، شاگرد بود. تحصیلات او نه تنها تحت تأثیر رویکرد اسکولاستیک ارتدوکس بود، بلکه ظاهراً با فلسفه رامیست ( اندیشه پتروس راموس ) نیز در ارتباط بود.
بعداً در دهه ۱۵۵۰ حقوق رومی را در دانشگاه تولوز زیر نظر آرنو دو فریر خواند و در آنجا تدریس کرد. به نظر می رسد موضوع خاص ایشان در آن زمان فقه تطبیقی بوده است. سپس، زیر نظر گابریل بووری، اسقف آنجر، بر روی ترجمه لاتین اوپیان آپامیا کار کرد. بودَن طرحی برای مدرسه ای با اصول اومانیستی در تولوز داشت، اما نتوانست حمایت محلی را جلب کند. او در سال ۱۵۶۰ آنجا را ترک کرد.
بودن با نگارش کتاب «شش رساله در باب حیات سیاسی» تلاش کرد تا بین قدرت سیاسی و حقوق یک رابطه ایجاد کند.
... [مشاهده متن کامل]
بودن حاکمیت را به معنی قدرت مطلق و جدایی ناپذیر دولت تعبیر کرد که به غیر از ذات خداوند و اراده آن هیچ فرد یا مقامی نمی تواند آن را تهدید کند. او همچنین یکی از نویسندگان تأثیرگذار در علم دیوشناسی بود.
بودن در دوران پس از اصلاحات پروتستان زندگی می کرد و در زمینه درگیری مذهبی در فرانسه نوشت. به نظر می رسید که او در طول زندگی اش یک کاتولیک اسمی بود، اما از قدرت پاپ بر حکومت ها انتقاد داشت و شواهدی وجود داشت که او ممکن است در زمان حضورش در ژنو به پروتستانتیسم گرویده باشد. او از کنترل مرکزی قوی یک سلطنت ملی به عنوان پادزهر درگیری های جناحی حمایت می کرد. در اواخر عمرش گفتگویی را در میان ادیان مختلف از جمله نمایندگان یهودیت، اسلام و الهیات طبیعی نوشت که در آن همه موافق همزیستی مشترک بودند، اما منتشر نشد.
بودن به ترتیب یک راهب، دانشگاهی، وکیل حرفه ای و مشاور سیاسی بود. او در یک سفر به عنوان یک سیاستمدار که شکست خورده بود، زندگی خود را به عنوان یک قاضی استانی سپری کرد.
بودین در نزدیکی آنجرز متولد شد، احتمالاً پسر یک خیاط چیره دست، در یک پیشینه متوسط مرفه از طبقه متوسط. او تحصیلات مناسبی را دریافت کرد، ظاهراً در صومعه کارملیت آنجرز، جایی که او یک راهب تازه کار شد. برخی از ادعاهای مطرح شده در مورد زندگی اولیه او مبهم باقی مانده است. شواهدی دال بر دیدار وی از ژنو در سالهای ۱۵۴۷–۱۵۴۸ وجود دارد که در آن او در یک محاکمه بدعت شرکت کرد. سوابق این قسمت اما تاریک است و ممکن است مربوط به شخص دیگری باشد.
او در سال ۱۵۴۹ از پیمان خود رهایی یافت و به پاریس رفت. او در دانشگاه و همچنین در کالج کواتر زبان ( در حال حاضر کالج دو فرانس ) با گرایش انسان گرا تحصیل کرد. او به مدت دو سال زیر نظر گیوم پروست، استاد ناشناخته فلسفه، شاگرد بود. تحصیلات او نه تنها تحت تأثیر رویکرد اسکولاستیک ارتدوکس بود، بلکه ظاهراً با فلسفه رامیست ( اندیشه پتروس راموس ) نیز در ارتباط بود.
بعداً در دهه ۱۵۵۰ حقوق رومی را در دانشگاه تولوز زیر نظر آرنو دو فریر خواند و در آنجا تدریس کرد. به نظر می رسد موضوع خاص ایشان در آن زمان فقه تطبیقی بوده است. سپس، زیر نظر گابریل بووری، اسقف آنجر، بر روی ترجمه لاتین اوپیان آپامیا کار کرد. بودَن طرحی برای مدرسه ای با اصول اومانیستی در تولوز داشت، اما نتوانست حمایت محلی را جلب کند. او در سال ۱۵۶۰ آنجا را ترک کرد.