چیک

لغت نامه دهخدا

چیک. ( اِ ) زنجره. ( یادداشت مؤلف ). || آواز زنان در حالت اضطراب ووحشت و خوف. ( از لغت محلی شوشتر نسخه خطی ). جیغ.

فرهنگ فارسی

زنجره . یا آواز زنان در حالت اضطراب و وحشت و خوف . جیغ .

گویش مازنی

/chik/ آلت تناسلی کودکان ذکور - پروانه & تکه ای از آتش

دانشنامه عمومی

چیک ( به انگلیسی: Čik ) رودخانه ای است که در صربستان جریان دارد. [ ۱]
عکس چیک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی چیک از ریشه ی واژه ی چی و ک فارسی هست واژه ی طبق گفت کتاب فرهنگ واژه های اوستا واژه ی چی از ریشه ی واژه ی چیدن فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

چیکچیکچیکچیک
در زبان لکی چیک یعنی مستقیم
چیک دِلاخِل:دم در
یعنی کیر
به شکنجه گران دوران صفوی که مجرمین را زنده زنده میخوردند
چیک از آواها واصوات در زبان لری است در سخن هنگام نا امیدی به زبان آورده می شود .

بپرس