چیک

لغت نامه دهخدا

چیک. ( اِ ) زنجره. ( یادداشت مؤلف ). || آواز زنان در حالت اضطراب ووحشت و خوف. ( از لغت محلی شوشتر نسخه خطی ). جیغ.

فرهنگ فارسی

زنجره . یا آواز زنان در حالت اضطراب و وحشت و خوف . جیغ .

گویش مازنی

/chik/ آلت تناسلی کودکان ذکور - پروانه & تکه ای از آتش

دانشنامه عمومی

چیک ( به انگلیسی: Čik ) رودخانه ای است که در صربستان جریان دارد. [ ۱]
عکس چیک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در زبان لکی چیک یعنی مستقیم
چیک دِلاخِل:دم در
یعنی کیر
به شکنجه گران دوران صفوی که مجرمین را زنده زنده میخوردند
چیک از آواها واصوات در زبان لری است در سخن هنگام نا امیدی به زبان آورده می شود .

بپرس