چیچک

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

چیچک. [چی چ َ ] ( اِ ) در ترکی به معنی گل است. ( از آنندراج ). گل که به تازی ورد خوانند. ( از سروری ). چچک ( سروری ). || به معنی آبله لفظ ترکی است. ( غیاث اللغات ). جُدَرّی مرضی که امروز به آبله معروف است. این معنی نیز از معنی گل مأخوذ است که ترکی است. ( یادداشت مؤلف ). جدری به «یای » نسبت. غُضاب و غِضاب. نَفطَه. نِفطِه. نَفِطَه. ارض مجدره ؛ زمینی که در آن مردم را چیچک بسیار گیرد. تجدیر؛ چیچک برآوردن. تقشقش ؛ به شدن از چیچک. جدر؛ چیچک برآوردن. مجدر؛ چیچک برآورده شده. مجدور؛ چیچک برآورده شده. ( منتهی الارب ).
- چیچک زده ؛ آنکه به مرض چیچک گرفتار شده باشد. که بیماری چیچک گرفته باشد.

فرهنگ فارسی

خال، آبله، روی، رخساره
در ترکی بمعنی گلست . گل که بتازی ورد خوانند . چچک .

فرهنگ عمید

۱. خال.
۲. آبله.
۳. روی، رخساره.

جدول کلمات

آبله

پیشنهاد کاربران

چیچک هر نوع گل هست در ترکی
گل سرخ میشود گول
نهال میشود فیدان
غنچه میشود تومورچوک
و. . .
چیچک در زبان ترکی به چم گل است.
چیچک یکی از نام های زیبای دخترانه ی ترکی است که به معنای “غنچه و شکوفه” می باشد.
نام دختر بیشتر ترک ها ازاین نام برای دخترانشان استفاده میکنند بخصوص در کشور ترکیه وشهرها ی ان بیشتر در وان و إستانبول نام یک گلی زیبا و با تراوت و معطرهم هست ودر بین ترک ها مشهور است

بپرس